حسین شمس تو اینقدر حرف های ناحق در مورد دیگران زدی که بطور کلی جایگاه خودت رو هم بین شاگرداانت و هم بین مردم از دست داده ای!!!!اینکه تو را در هیچ تیمی نمیخواهند نتیجه حرف ها و مصاحبه های کذایی و دروغ در مطبوعات هست که همیشه خواستی دیگران را خراب کنی تا خودت را سرزبان ها بیاندازی و بگویی فوتسال بدون شمس نمیشود!! ولی غافل از اینکه بالاخره جواب دروغ های تو را خدا داد و امروز نتیجه اعمال خودت را میبینی نه ظلم دیگران!!!!
شمس:لیگ از خرداد ماه آغاز میشد تاسیسات هم به این روز نمیافتاد/با قرعه ساده جام جهانی ۲۰۱۲ می توانستیم به فینال برویم/ هیات رئیسه لیگ بیشتر به خودشان فکر میکنند تا به فوتسال!
به گزارش پایگاه خبری فوتسال ایران،نوشتن از حسین شمس شاید سهل ممتنع باشد. آنقدر فوتسال ما با او صحنههای دراماتیک و فراموش نشدنی را تجربه کرده که برای لید نوشتن، میمانی از کجا شروع کنی، اما درعین حال زندگی ورزشی او آنقدر نقطه دارد که باید خودش توضیح دهد که چرا و چطور، اینهمه اتفاق
به گزارش پایگاه خبری فوتسال ایران،نوشتن از حسین شمس شاید سهل ممتنع باشد. آنقدر فوتسال ما با او صحنههای دراماتیک و فراموش نشدنی را تجربه کرده که برای لید نوشتن، میمانی از کجا شروع کنی، اما درعین حال زندگی ورزشی او آنقدر نقطه دارد که باید خودش توضیح دهد که چرا و چطور، اینهمه اتفاق پیرامونش رخ داده است. خدا کند فردا روزی در مورد این مربی، سخنان تکراری را به کار نبریم که: قدرش را ندانستیم، ناجوانمردانه نقدش کردیم، حقش این نبود و…
کارنامه فوتسالی او پر از افتخار است، آنهم در روزهایی که فوتسال به قول خودش «محبوب القلوب» بود، اما این روزها این رشته با وجود افراد زیادی که در آن شاغل هستند و طرفداران میلیونی، حال و روز خوبی ندارد. سخن را کوتاه میکنیم تا پای صحبتهای شیرین سرمربی اسبق تیم ملی فوتسال بنشینیم.
داستان حسین شمس و تیم ملی چطور شروع شد؟
از سال ۱۳۷۶ مسابقات جام رمضان در تهران برگزار میشد و اتفاقا رقابتهای خیلی معتبری بود هم در فوتبال چمنی و هم در سالنی و بازیکنان بزرگی مثل علی دایی، علی کریمی، فرهاد مجیدی، علیرضا منصوریان و … در آن بازی میکردند. آن جام رمضان پخش زنده تلویزیونی داشت و ما با تیم فتح تهران سه سالی متوالی قهرمان کشور شدیم، بنابراین صفایی فراهانی که رئیس وقت فدراسیون فوتبال بود از همانجا بود که در مصاحبهای اعلام کرد تیم ملی فوتسال را باید به دست یک فوتسالی بدهیم. اواخر سال ۱۹۹۷ بود که سراغ من آمدند.
البته شما آن زمان تنها گزینه نبودید؟
با هشت نفر صحبت کردند و برنامه خواستند. از جمله آنها ناصر ابراهیمی، فریدون عسگرزاده، حمید درخشان، سعید آخوندی و چند تای دیگر بودند که به سالهای پایانی فوتبال شان نزدیک شده بودند. درنهایت از بین این هشت نفر، اسم من درآمد. همان زمان صفایی فراهانی دو مطلب را از من خواست که حتما آنها را رعایت کنم. یکی اینکه دستیارانم را از بین کسانی که لیسانس دارند و زبان انگلیسی بدانند انتخاب کنم و دوم اینکه از بین مربیان تهرانی و شهرستانی، در شرایط برابر فنی، کادرفنی را مربیان شهرستانی تشکیل دهند که به این شکل حقی از کسی ضایع نشود. بعد از اینکه سرمربی تیم ملی شدم باید خود را برای شرکت در اولین دوره مسابقات قهرمانی آسیا که در سال ۱۹۹۹ در کوالالامپور برگزار میشد آماده میکردیم. ما به مالزی رفتیم و در حضور ۹ تیم شرکت کننده، بهترین نتایج تاریخ رقابتهای ملی دنیا را به دست آوردیم، نتایجی که دیگر هیچ گاه در مسابقات رسمیتکرار نشد و رکورد ما همچنان پابرجاست. ما در این رقابتها ۳۶ بر صفر سنگاپور را بردیم.
بعد هم به جام جهانی گواتمالا رفتید.
البته قبلش در مسابقات ۲۰۰۰ بانکوک هم قهرمان شدیم و به جام جهانی راه پیدا کردیم. در این رقابتها به اسپانیا هفت بر دو باختیم و به آرژانتین هم دو بر یک. کوبا را هم سه بر صفر شکست دادیم و در همان مرحله اول اوت شدیم. من همانجا استعفا کردم و بعد از جام جهانی از تیم ملی بیرون آمدم.
همکاریتان با تیمهای عربی هم از همان زمان شروع شد؟
بله، ابتدا به بحرین رفتم و یک سال سرمربی این تیم بودم. برگشتم به ایران و بعد از آن سه سال سرمربی کویت شدم که با این تیم بهترین نتیجه تاریخ فوتسالشان را به دست آوردیم و سال ۲۰۰۳ در تهران به مقام چهارمی آسیا رسیدیم.
برای بار دوم چطور سرمربی تیم ملی شدید؟
در سال ۲۰۰۶ وقتی ایران با جوراندینیوی برزیلی در نیمه نهایی پنج بر یک به ژاپن باخت و به مقام سومی آسیا رسید، جو خیلی متشنج شد؛ آن زمان کیومرث هاشمی رئیس موقت فدراسیون فوتبال بود و صادق درودگر هم مسئول کمیته فوتسال، سال ۲۰۰۶ که دوباره برای کار از من دعوت شد، دوره دوم ریاست صفایی فراهانی بود و عباس ترابیان هم به ریاست کمیته فوتسال رسیده بود. ما در سال ۲۰۰۷ به مسابقات قهرمانی آسیا در ژاپن رفتیم، در تیم ما بابک خدابیامرز (معصومی)، وحید شمسایی، رضا حیدریان، محمد طاهری، محمد کشاورز، مصطفی نظری و … حضور داشتند. آن زمان تیم ما ترکیبی از باتجربهها و بازیکنان جوان بود و بابک معصومی که به ناحق از تیم ملی خط خورده بود را دوباره به تیم آوردم که کمک شایانی هم به تیم ملی در راه کسب مقام قهرمانی آسیا کرد. ما در اوزاکا، در حضور هشت هزار تماشاگر ژاپنی، تیم ملی این کشور را در فینال چهار بر یک بردیم و هم انتقام شکست سال گذشته را گرفتیم و هم مقام قهرمانی را پس گرفتیم.
سال بعدش قهرمانی باز هم تکرار شد.
ما در تایلند، تیم ملی این کشور را در فینال چهار بر صفر شکست دادیم و بعد هم به جام جهانی ۲۰۰۸ برزیل رفتیم. شاید یکی از درخشان ترین جام جهانیهایی بود که در کل رشتههای ورزشی ایران، به این شکل بااقتدار برای ما تمام شد. ما در این رقابتها فقط یک باخت یک بر صفر برابر برزیلِ میزبان و قهرمان همین دوره داشتیم و در کمال تعجب و با وجود چهار برد و دو تساوی، از راهیابی به نیمه نهایی به خاطر یک گل کمتر بازماندیم.
همان ۵۴ ثانیه کذایی…
بله، همان ۵۴ ثانیه، فاصله ما تا رسیدن به نیمه نهایی جام جهانی فوتسال بود که ایتالیا با زحمت بسیار توانست یک گل به ما بزند و به تساوی برسد و تنها به خاطر یک گل بیشتر، به مرحله بالاتر صعود کرد. ما در جام جهانی پنجم شدیم اما رنکینگ چهارم را از آن خود کردیم که این بهترین رنکینگ کل تاریخ فوتسال ما بوده است.
بعد از جام جهانی برزیل نگاهها به سوی فوتسال تغییر کرد. مردم همه جا حرف فوتسال و جام جهانی را میزدند.
بله مردم از سال ۲۰۰۸ به بعد پیگیر نتایج فوتسال شدند. بعد از آن در سال ۲۰۱۰ در مسابقات قهرمانی آسیا در ازبکستان همه حریفان مان را به راحتی شکست دادیم و با نتایج عجیب و غریبی که کسب کردیم، با اقتدار قهرمان آسیا شدیم. ما در نیمه نهایی تیم ملی ژاپن را هفت بر صفر شکست دادیم و در فینال هم هشت بر سه از سد ازبکستان گذشتیم.
پروژه حذف حسین شمس از تیم ملی فوتسال هم بعد از همین مسابقات رقم خورد؟
بعد از این قهرمانی بااقتدار، به خاطر پاداش تیمم، اعتراض کردم. گفتم چرا حق و حقوق این بازیکنان را نمیدهید، گفتم چرا با کارلوس کیروش پرتغالی قرارداد سنگین میبندید اما قرارداد سرمربی تیم ملی فوتسال را ثبت نمیکنید. اعتراض من به رئیس وقت سازمان تربیت بدنی بود که بعد هم او دستور داد با من قرارداد نبندند و از همان جا بود که از تیم ملی جدا شدم.
در ورزش ما بدعت بدی وجود دارد که وقتی یک مربی بین مردم محبوب میشود و نتایج خوبی هم میگیرد، عدهای میخواهند مانع بزرگتر شدن او بشوند.
بله موافقم. با من، محمد بنا در مقطعی و رضا مهماندوست دقیقا همین برخورد را کردند. بعد از موفقیتهای جهانی و آسیایی ما و رکوردهایی که با تیمهای مان از خود برجا گذاشتیم و کسی حتی نتوانسته به آنها نزدیک شود، هر سه نفر ما را به دلائل واهی کنار گذاشتند. من به دلیل پافشاری روی پاداش بچههای تیمم، محمد بنا به دلیل امکانات و تسهیلاتی که برای تیمش خواسته بود و مهماندوست هم برای اینکه به دنبال حق و حقوق المپیکش بود و پاداشش را نصف کردند. تاوان این کار را هم فقط ورزش و مردم دادند.
بعد از آن دیگر فوتسال هیچگاه به اقتدار سالهای قبلش بازنگشت.
پس از رفتن من، تیم در جام جهانی ۲۰۱۲ با آن قرعه ساده ای که داشت میتوانست به فینال برود اما در یک هشتم نهایی به کلمبیا باخت و از دور مسابقات اوت شد. بعد از سه قهرمانی متوالی آسیا، تیم ملی در مسابقات آسیایی سوم شد. سال ۲۰۱۴ هم خسوس را که به او پروفسور میگفتند را به تیم ملی آوردند که تیم به ژاپن باخت. درهرصورت حداقل چیزی که من امروز میتوانم عنوان کنم این است که هرگز مردم از این نتایج راضی نبودند، اما مسئولان راه شان همیشه از مردم جدا بوده، همین امروز هم وقتی مردم مرا در کوچه و خیابان میبینند مرتب از تیم ملی میپرسند و اظهار یاس و ناامیدی میکنند. آنها از من میپرسند که چرا به تیم ملی برنمیگردی، درصورتی که من دراین باره تصمیم گیرنده نیستم و وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال باید دراین خصوص تصمیم بگیرند.
و این وضعیت برای فوتسال ما واقعا غمانگیز است. برای رشتهای که تا پیش از والیبال، تنها رشته تیمیورزش ما بود که توانسته بود در عرصه جهانی حرف برای گفتن داشته باشد.
فراموش نکنید فوتسال اصلا با والیبال و نتایجش قابل مقایسه نیست. والیبال ما در این سالها که در جهان مدعی شده، تیم هشتم یا نهم جهان است اما ما چهارم دنیا بودیم. ما تا جایی پیش رفتیم که از بین مدعیان جهانی، فقط برزیل را نبردیم، ما حتی از اسپانیا هم عبور کردیم و در اصفهان اگر داور ایرانی گل صحیح وحید شمسایی را مردود اعلام نمیکرد سه بر دو برزیل را شکست داده بودیم، مردم تا مدتها این داور را نبخشیدند. ما با برزیل در خانه خودش به تساوی رسیدیم. ما شانه به شانه تیمهای بزرگ حرکت میکردیم و به سطح اول فوتسال دنیا رسیده بودیم. بعد از اینکه داستان پاداشها پیش آمد و من از تیم ملی جدا شدم، شرایط به گونهای شد که کسب قهرمانی آسیا و جام باشگاههای آسیا تبدیل به یک آرزو شد. امسال هم که بعد از سالها به مقام قهرمانی آسیا رسیدیم، بدون اینکه با تیمهای ژاپن و تایلند ملاقاتی داشته باشیم، در فینال دو بر یک ازبکستان را بردیم و قهرمان شدیم که البته باز هم کار محمد ناظم الشریعه و تیمش جای تقدیر دارد که بعد از سالها قهرمانی را پس گرفتیم.
فوتسال ما خیلی از سالهای اوجش فاصله گرفته است.
آن زمان به قول علی پروین، شرایط تیم ما به گونهای بود که تیمهای آسیایی وقتی به زمین میآمدند پیش از بازی، سه بر صفر از ما عقب بودند. حالا انگار اعتماد به نفس ما کم شده و یا آنها خیلی خوب کار کردهاند و اعتماد به نفسشان زیاد شده که میآیند و در جام باشگاههای آسیا نماینده ما را در بین هشت تیم شکست میدهند و ضعیفترین نتیجه فوتسال ایران رقم میخورد.
البته شکست تیمهای باشگاهی به تبع ناکامیها و نزول فوتسال ملی ماست که اتفاق میافتد. در سالهای اخیر ما در سطح باشگاهی آسیا هم عملکرد قابل قبولی نداشته ایم، حالا هر مربیای که هدایت نماینده ایران را برعهده داشته است.
بله همینطور است. اما اتفاقی که امسال افتاده یک اتفاق نادر است، شما فکرش را بکنید که در یک رشته ورزشی، لیگ آن هشت ماه تعطیل شده، آذر ماه سال گذشته که لیگ ۹۴ تمام شد، فوتسال ما کلا تعطیل شد و حالا در مرداد ماه هستیم که قرار است از پنجشنبه (فردا) لیگ ۹۵ آغاز شود. یعنی هشت ماه در این مملکت فوتسال برگزار نشده، تیم تاسیسات دریایی بدون انجام بازی در ایران و مسابقه تدارکاتی خاصی به جام باشگاهها رفته و در بین هشت تا اوت کرده است. چه جوری میشود فوتسالیستی که درآمدش کلا از این رشته و لیگ است، قراردادها هم که خیلی پایین آمده و شما میبینید ۱۰، ۱۲ یا ۲۰ میلیون برای یک فصل قرارداد میبندند، چطوری هشت ماه هیچ درآمدی ندارند. بازیکن هشت ماه باید در خانه اش بنشیند و هیچ مسابقهای نداشته باشد. حالا چطور میشود تیم به آسیا برود و در مقابل تایلند و ژاپن خوب نتیجه بگیرد؟ این فاجعه است که نمایندگان فوتسال عراق و امارات جزو چهار تیم برتر قرار میگیرند اما نماینده ایران جایی در بین چهار تیم ندارد. من فکر میکنم اگر بعضی از مسئولان و مقامات ورزش ما از این اتفاق و از خجالت خودکشی کنند هم راه دوری نمیرود! شما فکر کنید عراق به فینال برود و با پنالتی ببازد اما ما در مراحل قبلی حذف شویم، استعفا که در این مملکت معنی ندارد، هیچ کسی هم به این فاجعه نمیپردازد. در مراسم اخیر برترینهای فدراسیون فوتبال، جدا از برترینهای لیگ برتر فوتبال، به خانم گل، فوتسال و فوتبال زنان هم جایزه داده شد اما از فوتسال هیچ یادی نشد.
شما به عنوان یکی از ارکان فوتسال ایران در دو دهه اخیر، فکر میکنید چرا به چنین روزی افتادهایم؟
فکر میکنم وقتی دیدند سال ۲۰۰۸ اقبال عمومیشامل حال فوتسال شد، از همان جا عناد با فوتسال از فدراسیون کفاشیان آغاز شد و در فدراسیون تاج هم متاسفانه دارد ادامه پیدا میکند. میخواهند فوتسال را کوچک کنند. لیگ فوتبال چند روز پیش آغاز شد ببینید چقدر خبر پیرامون آن منتشر شده اما از فوتسال چه خبری دارید؟ لیگ فوتسال هم آغاز میشود اما حتی خبرنگاران هم از آن بیخبرند چه برسد به مردم، چون خبری در مورد آن منتشر نمیشود. دو تیم منصوری و میثاق از لیگ برتر رفته اند اما کسی ککش هم نمیگزد. مردم قرچک چه گناهی کردهاند که تنها سرگرمیشان که تماشای بازی تیم منصوری بود هم از آنها گرفته شده است. اینقدر هیاهوی فوتبال را زیاد کردهاند و فقط چسبیدهاند به کارلوس کیروش و ساختمان ایفمارک، کسی به این نگاه نمیکند که ما چهارم جهان بوده ایم و حالا چه بر سرمان آمده، متاسفانه فوتسال کاملا از بین رفته و گاهی هم ما با خجالت میگوییم که در فوتسال فعالیت میکنیم.
وقتی از من میپرسند از فوتسال چه خبر، دلم میخواهد در کبدی و شطرنج مربیگری کنم تا شاید مسابقاتش پخش زنده شود.
فعالیت فوتسالیتان این روزها چیست؟
فقط تدریس میکنم. البته یک موقعی هست که من خودم رفتهام و نمیخواهم کار کنم، یک موقعی هم مرا خانهنشین کردهاند. امروز مورد دوم در خصوص من صادق است. اجازه فعالیت به من نمیدهند. هر جا که بفهمند میخواهد با من قرارداد ببندد، شروع میکنند به تلفن زدن.
چطور شد که مدرسی فیفا از شما گرفته شد؟
کفاشیان رئیس وقت فدراسیون فوتبال به فدراسیون جهانی نامه زد که چون حسین شمس در فدراسیون ما سمتی ندارد، او را از لیست مدرسین فیفا خط بزنید. اینکه یک مدرس فیفا داشته باشید یکی از بزرگترین افتخارات یک فدراسیون است اما اینها مرا خانهنشین کردند و بعد هم نامه زدند که مدرسی فیفا را از من بگیرند.
وقتی با وزیر ورزش ملاقات کردم، ماجرا را برایش تعریف کردم و گفتم شاید بخواهد واکنشی داشته باشد، اما او گفت که حالا ببینیم چه میشود. البته نه اینکه به من وقت ملاقات داده باشند، بلکه بعد از قهرمانی تیم ناشنوایان در مسابقات جهانی فوتسال، نزد وزیر رفتیم که از او خواستم پنج دقیقه خصوصی با وی درددل کنم. وقتی موضوع را گفتم سرش را تکان داد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد.
مدرسی ای اف سی شما در خطر نیست؟
از سال ۲۰۰۵ مدرس ای اف سی هستم و در این خصوص نتوانسته اند کاری علیه من انجام دهند چون تارقلی زاده مسئول دپارتمان فوتسال و آموزش آسیا است و نمیگذارد چنین اتفاقی بیفتد. من اولین مدرس فوتسال آسیا هستم و اینهایی که بعدا اضافه شدند همه شاگردانم بودند.
جالب اینجاست که لِوِل سه آسیا که بالاترین مدرک است و شامل آنالیز بازی، بازی پنج نفره، ضدحمله و … هست را تنها یک نفر در آسیا میتواند تدریس کند که آنهم من هستم. سی دی و دی وی دیهای آموزشی فوتسال آسیا هم همه با همکاری من و تارقلی زاده تهیه شده، خودمان در همین ایران آنها را ضبط کرده ایم و از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا در اختیار مربیان آسیایی فوتسال قرار گرفته است. اگر دست اینها بود که از مسافرتهای داخلی من هم جلوگیری میکردند، مثلا به پلیس راه میسپردند که جلوی مرا بگیرد و مرا به شهرهای داخلی هم راه ندهند چون شاید چهار نفر بفهمند که او سواد فوتسالی دارد. دست آنها بود من حق نفس کشیدن هم نداشتم، اما کار خداست و همه چیز دست اوست.
شما با چند کمیته فوتسال کار کرده اید، چه نقطه قوتی از آنها را برای فوتسال کاربردی میدانید؟
زمان درودگر ما پخش زنده تلویزیونی داشتیم و از این راه درآمدی که عاید فوتسال شد خیلی خوب بود. او به فکر فوتسالیها بود.
بعد از او ترابیان در بخش بینالملل خیلی خوب عمل کرد و ما حتی درآمدزایی هم داشتیم. مثلا در گرندپریکس دوم میشدیم و ۲۵ هزار دلار جایزه میگرفتیم که تمام این مبلغ هم به صندوق فدراسیون واریز میشد. در جامهای بین قاره ای قهرمان میشدیم و ۵۰ هزار دلار نقد میدادیم به فدراسیون. کار به جایی رسیده بود که وقتی از تیم ملی ما برای مسابقات و جامهای معتبر دعوت میکردند نه تنها تمامی مخارج ما را میپرداختند حتی پولی هم به دلیل حضورمان در مسابقات میدادند، درحالیکه ما در فوتبال باید یک پولی بدهیم که تیمهای درجه چندم دنیا بیایند و با ما بازی کنند. امروز کار به جایی رسیده که برای بازی تدارکاتی با تیم ملی فوتسال از تاجیکستان دعوت میکنند، این برای ما مایه آبروریزی است، آخر تاجیکستان کجای فوتسال دنیاست؟ آنها رده ۱۶۰ یا ۱۷۰ را در اختیار دارند درحالیکه ما چهارم و پنجم جهان شدهایم. البته این انتقادات ما، این بازی را لغو کرد. زمان آقای ترابیان ما در بخش بینالملل خیلی فعال بودیم.
حالا تیم ملی دوباره جام جهانی را پیش رو دارد. تدارکات اصلا مناسب و در حد این مسابقه مهم و در شأن تیم ملی نیست.
دقیقا همین طور است. ما حتی مسابقات باشگاهی مان را هم دیر شروع کردیم درحالیکه اگر مسابقات از خرداد ماه شروع میشد، بازیکنان ملی با پشت سر گذاشتن ۸ یا ۹ بازی، آبدیده میشدند ولی متاسفانه لیگ ما هیات رئیسهای دارد که بیشتر به خودشان فکر میکنند تا به فوتسال. آنها به این فکر میکنند که کدام کار یا تصمیم به نفع خودشان است، اتفاقا یکی از آنها که در مورد زمان آغاز لیگ تصمیم گرفته، تیمش را امسال فروخته حالا چه بر سر تیم ملی و تاسیسات دریایی میآید، اهمیتی ندارد. اگر لیگ از خرداد ماه آغاز میشد تاسیسات هم به این روز نمیافتاد، تیم ملی هم حتما با آمادگی بهتری عازم جام جهانی کلمبیا میشد.
پس معتقدید تیم ملی در جام جهانی نتیجه نمیگیرد؟
امسال تیم ما نفرات خیلی خوبی دارد. هم بازیکن جوان و هم باتجربه. با توجه به قرعه مناسبی هم که داریم، میتوانیم نتیجه بگیریم. ضمن اینکه از هر گروه دو تیم به مرحله بعد صعود میکنند و چهار تا تیم سوم هم از مجموع ۶ گروه، راهی مرحله بعد میشوند، این یعنی اینکه تیم ما از همین حالا ۷۵ درصد شانس صعود دارد. امیدوارم که بتوانیم ناکامیسال ۲۰۱۲ را جبران کنیم.
کارنامه مربیگری ناظمالشریعه را چطور میبینید؟
او مربی جوان و جاهطلبی است که به اعتقاد من امسال بد کار نکرده، او تیم را در مسابقات آسیایی قهرمان کرد. سالها دستیار بوده و مربیگری تیم امید را برعهده داشته است، اکنون وقتش هست که نتیجه کار و زحماتش را بگیرد و امیدوارم تیمش در جام جهانی تا نیمه نهایی بالا بیاید.
آقای شمس! دنیای مربیگری برای تان چه جذابیتهایی دارد که اینقدر کارتان تداوم داشته است؟
کار مربیگری چالشی برای مربیان ایجاد میکند که هیچ وقت یک بازیکن با آن مواجه نمیشود. بازیکن فقط باید حواسش به عملکرد خودش باشد اما مربی وقتی به تورنمنتی میرود نماینده کشورش هست و میتواند از منافع کشورش دفاع کند و وقتی هم میبازد تنها اوست که مواخذه میشود. اینکه وقتی به مسابقات بینالمللی میرویم و در مصاحبه مطبوعاتی قبل و بعد از بازی حاضر میشوم همیشه برای من جذاب بوده چون میتوانم به همه جهان بگویم که برخلاف جوی که علیه ما درست کردهاند، چقدر کشورمان امن است و ما به راحتی به فعالیتهای ورزشی و مسابقاتمان میپردازیم و کشور خودم را نزد جهانیان خوب جلوه دهم.
در کنار این چالش دوست داشتنی، البته خیلی اوقات به دلیل استرس بالا، سلامت مربیان هم در خطر قرار میگیرد درست مثل جام جهانی ۲۰۰۸ که روی نیمکت پایتان گرفت.
اینکه از جان مایه بگذاریم که وظیفه مان است. من مربیگری را به خاطر همین چیزهایش دوست دارم. مثلا امسال دکتر دادکان تماس گرفت و خواست که هدایت تیم لیگ یکیاش را برعهده بگیرم، من عاشق کار مربیگری هستم و نگفتم که من بهترین مربی جهان در سال ۲۰۰۹ و مربی قرن آسیا (سال ۲۰۱۰) هستم.
مربی قرن؟
سال ۲۰۱۲ کنفدراسیون فوتبال آسیا ۱۹ نفر را در رشته فوتبال به عنوان مربی قرن معرفی کرد و یک نفر را در فوتسال، که آن یک نفر من بودم، اما چون این انتخاب، حسین شمس بود خیلی نگذاشتند این خبر رسانهای شود. شاید اگر مربی دیگری معرفی میشد مجسمه طلایش را میساختند. دلیل این انتخاب هم این بود که من تنها مربی ای در آسیا بودم که تیمم پنج دوره قهرمان آسیا شده بود و این برای آنها غیرقابل تصور بود که یک مربی میتواند اینقدر افتخارآفرین باشد، یا عنوانی که در سال ۲۰۰۹ به دست آوردم. اعتبار من در کنفدراسیون فوتبال آسیا خیلی بالاست و آنجا همه مرا به اسم کوچک صدا میکنند، برعکس فدراسیون فوتبال خودمان که مرا از در فدراسیون هم به داخل راه نمیدهند!
شما خودتان حسین شمس را چطور قضاوت میکنید؟
فکر میکنم حسین شمس یک سلسله اشتباهاتی داشته از نگاه دیگران، اما به نظر خودم بهترین تصمیمات عمرم را گرفته ام. همه، از رئیس وقت سازمان تربیت بدنی گرفته تا خیلیهای دیگر، آن زمان گفتند بیا حق تو را میدهیم ولی دنبال حق و حقوق بچههایت نباش، اما به شدت مخالفت کردم. همه میگویند وقتی میدانی شاگردانت هم پشتت درنمیآیند و حتی رئیس کمیته فوتسال وقت هم از من حمایتی نکرد، چرا پیگیر پاداش تیمت هستی؟! من سال ۲۰۰۸، با پیگیریهایم ۱۸ تا خودروی ۲۰۶ برای تیمم گرفتم. رئیس جمهوری وقت به رئیس ورزش گفته بود اگر تیم جزو چهار تیم برتر دنیا قرار گرفت به بازیکنان ۲۰۶ بدهند. ما به جام جهانی رفتیم و به آن شکل از رسیدن به جمع چهار تیم بازماندیم اما رئیس جمهور در مصاحبهای اعلام کرد که این پنجمیاز قهرمانی بالاتر است، من هم پی این حرف را گرفتم و گفتم در نهایت موفق شدم برای تیمم ۱۸ تا خودروی ۲۰۶ بگیرم. آن زمان که تلاشم نتیجه داشت، کسی نگفت جایزه را نگیریم و همه هم آن را گرفتند، بعد که برای پاداش ۲۰۱۰ تیم رفتم یک نفر از بازیکنان و عباس ترابیان پشت من درنیامدند. این بزرگترین ایرادی است که خیلیها از من میگیرند درحالیکه اگر اعتراض نمیکردم شاید تا ۲۰ سال دیگر هم سرمربی تیم ملی بودم. اما خودم میگویم اگر اعتراض نمیکردم و پیگیر حق شاگردانم نمیشدم آنوقت دیگر حسین شمس نبودم و شب نمیتوانستم راحت بخوابم. خوشحالم که از حق تیمم دفاع کردم و این را ذخیره قبر و قیامتم میدانم، هرچند اینجا مورد بی مهری واقع شدم اما حتما از سوی خدا پاداش خواهم گرفت.
از پذیرفتن چه پیشنهاد کاریای پشیمان هستید؟
رفتن به جام باشگاههای آسیا با تیم دبیری تبریز، بعد از آن اتفاقاتی افتاد که دائم میگفتم کاش به تبریز نرفته بودم. آنجا به ناحق مورد هجمه قرار گرفتم. تیم ما در تایلند مریض شد و با ویروس چشمیسختی مواجه شد و بازیکنانم را تمام و کمال در اختیار نداشتم. میتوانستند به ما بازیکن کمکی بدهند اما همکاری نکردند. نمیخواهم خیلی به این موضوع که از تهران به بازیکن خط میدادند بپردازم چون همه آنهایی هم که تحت تاثیر این جو قرار گرفتند شاگردان خودم بودند، سنگاندازی زیاد شد. ما درگیر بازیها بودیم و در کوران مسابقات که در یک سایت خبری نوشتند پنج نفری که بازی نکردهاند ناراحتند و به این شکل تیم ما را به هم ریختند، دیگر هر چه تلاش کردیم نتوانستیم مقامی بهتر از سومیبه دست آوریم؛ اما امروز تیم تاسیسات دریایی در بین هشت تا اوت میشود هیچ حملهای به این تیم نمیشود، ولی آن زمان ما سوم شدیم و بیش از ۲۰ نفر را مامور کردند که علیه ما مصاحبه کنند. البته قبول دارم که مقام سومیدر شأن فوتسال ایران نبود و ما باید قهرمان میشدیم ولی ناجوانمردانه علیه من مصاحبه کردند و من همه اینها را به خدا سپردهام. البته یکی از کسانی که خیلی در آن مقطع مصاحبه کرد الحمدالله امروز از فوتسال رفته است.
در مقاطعی حاشیههای زیادی پیرامون ارتباط شما و وحید شمسایی وجود داشت که جو فوتسال کشور کاملا متاثر از این ارتباط قرار گرفته بود.
در هر صورت من از حق معلمیام نمیگذشتم، با وجودی که وحید را خیلی دوست داشتم. وقتی حق معلمیام به میان بیاید حتی اگر بدانم علیه من بدترین مصاحبهها هم میشود اما حرفم را میزنم. همین امروز هم کارشناسان میگویند به خاطر سن و سال، تایم بازی وحید باید پایین بیاید و در بین پنج نفر دوم تیمش باشد، این یک حرف معلم است. البته وحید هم همیشه خودش این حرفها را قبول میکند اما اطرافیان جنجال به پا میکنند. وحید با توصیههایی که به او کردم در سال ۲۰۰۸ جزو پنج نفر برتر دنیا قرار گرفت چون هم در خط حمله فعال بود و خوب گل میزد و هم اینکه برمیگشت عقب، دفاع میکرد و در شروع مجدد حضور داشت. او بازیکن کاملی شده بود. فکر میکنم وحید در سال ۲۰۰۸ بهترین بازیهای عمرش را انجام داد. امروز هم زیاد بازی کردن او به خاطر سن و سالش، هم به خودش و هم به تیمش لطمه میزند، فالکائو این روزها فقط دو سه دقیقه بازی میکند. البته اتفاقاتی که افتاد حتما برای وحید خیلی خوب میشود چون تجربهاش بیشتر شده و از این به بعد یک وحید جدید را روی نیمکت مربیگری میبینیم. شما میبینید که با دقایق کمتری که به زمین میآید چه اتفاقی برای خودش و تیمش میافتد.
حسین شمس چه چیزی را از این فوتسال به دل گرفته است؟
اینکه شاگردانم علیه من مصاحبه کردند، این را هرگز نتوانستم هضم کنم. آن هم آدمی که تمام زندگیاش فوتسال است و خودش را فدای این رشته کرده و همیشه تلاشش این بوده که هوای شاگردانش را داشته باشد. مصاحبههای شاگردانم خیلی به من برخورد و هیچ وقت شاید نتوانم آنها را ببخشم. البته اسم آنها را نیاورم بهتر است.
اسم شاگرد خوبها را که میتوانید بیاورید؟
کسی که خیلی دوستش دارم، محمد کشاورز، زمانی که با تیم مس سونگون به اصفهان رفتیم و محمد سرمربیگری گیتی پسند را به عهده داشت، با وجودی که تیمش مغلوب ما شده بود اما این بچه آنقدر خوب و مودب است که بعد از مسابقه به اتوبوس ما آمد و خسته نباشید گفت و تا زمانی که در شهر بودیم یک لحظه هم ما را تنها نگذاشت. او احترام به بزرگتر را خوب آموخته است و همیشه جزو بهترین شاگردانم بوده است، البته بعد از مرحوم بابک معصومیکه در همه تاریخ فوتسال کسی مانند او در ادب و مرام پیدا نمیشود.
یک اتهام همیشگی که به شما وارد شده در مورد نقل و انتقال بازیکن به خارج از کشور بوده است.
خدا را گواه میگیرم در مورد بحث کویت، به خاطر ارتباطات خوبی که با این کشور در بحث فوتسالی داشتم و آنها به من اعتماد کامل داشتند، هر وقت بازیکنی روی زمین میماند و درایران هیچ تیمیاو را نمیخواست، این بازیکن را به لیگ کویت معرفی میکردم و در این انتقال دینار، ریال و دلاری به من نرسید، تنها چیزی که به من میرسید دعای خیر زن و بچه این بازیکن بود که به این شکل مثلا سالی ۱۰، ۱۲ تا ۲۰ میلیون به بازیکن میرسید. این هم یکی از کارهایی است که برای همیشه ذخیره آخرتم شده و همیشه دعای خیر این بازیکنان و خانوادههای شان را در زندگیام احساس کردهام. البته این هم در راستای تلاشی که آقایان برای محو کردن من داشتند، بعدا تمام راهها بسته شد و سالهای سال است که فوتسالیهای ما دیگر به کویت نمیروند و در عین حال هم رقم قراردادها در فوتسال مان به شدت پایین آمده و هرگز سالی هشت تا ۱۰ میلیون تومان کفاف یک زندگی را نمیدهد. من خوشحالم که در پنج شش سال نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ بازیکن را به کویت فرستادم و ارز وارد این مملکت شد، حالا هر کسی هر چیزی میخواهد بگوید.
منبع:مردم سالاری
برچسب ها :جام جهانی فوتسال
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
بی انصاف
حرف حق تلخه
حسین شمس افتخار فوتسال ایران و دنیاست وهیچکس نمیتواند نام اورا پاک کند
کسی باهاش کاری نداره و نمیخواد اسمشو پاک کنه خودش باکارهایی که تو این چند ساله کرده خودش رو پاک کرده!!!
حسین شمس همیشه حسین شمس هست
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 6 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۶