دستیارانم دنبال باند بازی بودند!/ چه ایرادی دارد شریفی برای پسرش زحمت بکشد؟/کارهای اولادقباد بودار بود!

به گزارش پایگاه خبری فوتسال ایران، علی رعدی که از اواسط فصل به جمع ماهانی ها اضافه شد، حضورش همواره با حواشی بسیاری همراه بود. بعد از پایان فصل و در حالی که هنوز تکلیف ماهان تندیس برای فصل آینده مشخص نیست، علی رعدی را به دفتر پایگاه خبری فوتسال دعوت کردیم تا اتفاقات فصل قبل را با هم ورق بزنیم.

راستش را بخواهید در ابتدا فکرش را نمی کردیم رعدی به بسیاری از پرسش های ما جواب بدهد اما بر خلاف تصور ما این مربی نه تنها به تمام سوال های صریح ما جواب داد، بلکه مباحث جدیدی را هم مطرح کرد که قطعا با طرح آن ها حواشی بسیاری در روزهای آینده انتظار ماهانی ها را می کشد.

یکی از این موضوعات، مربوط به مسلم اولادقباد بازیکن جوان تیم است که رعدی صراحتا بازی او را زیر سوال برد و از تاثیرگذاری عوامل بیرونی در بازی او حرف زد. رعدی معتقد است این بازیکن به تنهایی باعث چند باخت تیمش شده است و این کارها بودار بود!

سرمربی ماهان تندیس به جز افشاگری در مورد بازیکنش، به دستیاران خود هم حسابی تاخت و آن ها را باندباز خطاب کرد. رعدی همچنین گفت: در قم باند بازی بیداد می کند.

مدرس فوتسال آسیا همچنین در مورد کمیته فنی مطالب جالبی را مطرح کرد. اینکه معلوم بود چه کسانی وارد کمیته فنی می شوند و  گروهی خاص در کمیته فنی همیشه ۴ بر ۳ پیروز هستند!

گفت و گوی شفاف و صریح پایگاه خبری فوتسال ایران با علی رعدی را در ادامه بخوانید:

 

شما بعد از چند سال دوری به ایران و لیگ ایران برگشتید. به نظر شما لیگ ۹۳ به نسبت لیگ‌های گذشته چه تفاوت‌هایی داشت؟

این که من ۳ سال از فوتسال ایران دور بودم به معنی خانه ‌نشینی من نیست. در این مدت ۳ سال من در تیم‌های ملی کشورهای مختلف فعالیت می‌کردم. فعالیت در تیم‌های ملی کلاس خودش را دارد که بنظر من کلاس مربی‌گری در سطح بین‌المللی بالاتر از لیگ فوتسال ایران است.

به هر حال فوتسال در تمامی جهان نسبت به گذشته تغییرات زیادی کرده است ولی باید قبول کرد که متاسفانه تغییرات در ایران حتی نسبت به کشورهای آسیایی بسیار ناچیر بوده‌است. یکی از دلایل این کم بودن پیشرفت بنظر من وجود بازیکنان خلاق و تکنیکی در فوتسال ایران می‌تواند باشد. این بازیکنان به مربیان اجازه نمی‌دهند که واقعیت‌های تاکتیکی تیم خود را ببینید. روزی که این بازیکنان موفق باشند تیم نتیجه می‌گیرد و مربی شروع به به‌به و ‌چه‌چه می‌کند و روزی که بازیکن موفق نباشد دست مربی در حنا می‌ماند. ولی در کشورهای دیگر تیم‌ها بر روی تاکتیک تیمی کار کرده و به سمت پیشرفت حرکت می‌کنند. الان اکثر کشورهای آسیایی و حتی اروپایی آنالیز کامل تیم ملی ما را دارند و می‌دانند کدام بازیکن از کدام سمت حرکت می‌کند و به راحتی بازیکنان خلاق ما را از جربان بازی خارج می‌کنند. این یک زنگ خطر برای فوتسال ماست. در مورد لیگ هم با آن چیزی که فکر می‌کردم از لحاظ فنی خیلی تفاوت داشت.

از لحاظ حاشیه هم متاسفانه در این دو یا سه سال گذشته بقدری حواشی زیاد شده‌اند که متن را از بین برده‌است. و یکی از دلایل عدم پیشرفت و درجا زدن فوتسال ما همین است. هرکسی وارد این فوتسال می‌شود دوست دارد به هر طریق ممکن نتیجه بگیرد. از طریق لابی‌کردن با بازیکن٬ تماس‌های تلفنی٬ قول و وعده و وعید به بازیکنای جوان و … سعی می‌کنند بازیکنان را از جریان بازی خارج کنند و به نتیجه دلخواهشان برسند. این‌ها برای فوتسال ما سم و مضر است. نتایج و اثرات منفی وجود چنین حواشی را به زودی خواهیم دید. این که فوتسال ژاپن و تایلند توانسته به فوتسال ما برسد بخاطر وجود همین حواشی‌است. شما شک نکنید دیگر کشورهای آسیایی نیز به زودی برای ما دردسرساز خواهند شد.

 

ارزیابی کلی شما از لیگ ۹۳ و سطخ فنی بازی‌ها چیست؟

لیگ ۹۳ یک لیگ پر نوسان بود. لیگی بود که از ابتدا تا انتهای آن هیچ چیزی قابل پیش‌بنی نبود. این غیرقابل پیش‌بینی بودن و نوسان‌ها دو عامل داشت. یکی فنی و یکی حاشیه‌ای. در کل لیگی بود که همه از آن راضی بودند.

 

همین لیگ پرنوسان توانست پدیده‌ای به فوتسال ما معرفی کند؟

واقعا شما پدیده‌ای دیدید؟ اگر قرار باشد کسی را در حد پدیده معرفی کنیم بنظر من اولادقباد می‌تواند این مقام را کسب کند. ولی همین اولادقباد با تمام شایستگی‌هایی که دارد در ۲ – ۳ بازی تحت تاثیر وسوسه‌هایی بیرونی که قبلا عرض کردم، قرار گرفت و عامل باخت تیم ما بود. هرچند خودش در ابتدا منکر این موضوع شد ولی در آخر قبول کرد.

 

پس شما اعتقاد دارید که لیگ امسال سطح فنی قابل قبولی داشت…

صحبت من این است که ما مدام از جوان‌گرایی صحبت می‌کنیم در حالی که در ۳ تیم بالای جدول آن چیزی که قالب بود، وجود تجربه بود. این نشان می‌دهد این تیم‌ها اساس کار خود را بر روی تجربه بازیکنان خود گذشته‌اند نه بار فنی. شما راه ساری را نگاه کنید. در هفته‌هایی که مرتضی عظیمایی خوب بازی کرد این تیم نتیجه گرفت. در حالی که شهروند جزو تیم‌های جوان لیگ است. یا همین ماهان تندیس، جوانان خیلی خوبی دارد. ولی جو حاکم در این شهر اجازه نمی‌دهد از این جوانان به خوبی استفاده کنیم. چون عده‌ای دوست ندارند این تیم نتیجه بگیرد و فقط به فکر منافع خودشان هستند. در تیم‌های دیگر هم همینطور است. تمام این‌ها باعث می‌شود که بار لیگ بر دوش باتجربه‌ها باشد و از لحاظ فنی سطح بازی‌ها پایین بیایید.

 

از دل این لیگ ما می‌توانیم تیم ملی موفقی داشته باشیم؟

مطمئنا نمی‌شود. چون اگر بشود تمامی معادلات فوتسالی دجار نقض می‌شوند. بازیکن باید بتواند در هر لحظه سرنوشت یک بازی را عوض کند. ولی بازیکنان جوان ما چون در دل لیگ آبدیده نمی‌شوند در هر لحظه تحت تاثیر جریان بازی قرار می‌گیرند و از لحاظ روحی ضعیف و قوی می‌شوند. شما فینال جام ملت‌های آسیا را نگاه کنید. بازیکنان ما در عین شایستگی در دقایق آخر محو بازی بازیکنان باتجربه ژاپن بودند.

 

چطور شد شما نیم فصل به ماهان تندیس رفتید؟ ماهان تیمی با تکیه بر خلاقیت فردی و تکنیک بازیکنانش و شما مربی با تکیه بر تاکتیک و حرکات تیمی. شاید چند ماه طول بکشد تا چنین تیمی بتواند در قالب کار تیمی قرار بگیرد. این را چطور توجیه می‌کنید؟ با این دیدگاه آیا اگر زمان به عقب برگردد باز هم شما به ماهان خواهید رفت؟

 

بعد از ۳۷ سال برای اولین بار در وسط جریان یک تورنمت وارد شدم. این یک تجربه خیلی سختی برای من بود. نه تنها ماهان بلکه به هیچ تیم دیگری به عنوان سرمربی در نیم فصل وارد نخواهم شد.

من با ایده‌های خودم زندگی می‌کنم. به هر تیمی بروم چه قائم به کار فردی باشد و چه قائم به کار گروهی من به دنبال کارهای تاکتیکی خواهم رفت. در فوتسال نوین دنیا همانطور که قبلا گفتم تاکید بر کار تیمی است. تیم شما اگر برنامه نداشته باشد در واقع هیچ چیز ندارد. شما نگاه کنید همین تیم ماهان بعد از هفته هفتم در سراشیبی نتیجه قرار گرفت. چون بازیکنان خلاق این تیم یعنی وفایی و عروجی توسط تیم‌های دیگر بسته شدند.

ولی برخلاف ادعای شما در گذشته هم یک بار در اواخر فصل هدایت راه ساری را بدست گرفتید.

جریان راه تفاوت داشت. من خودم را قسمتی از مازندران می‌دانم. سال‌های سال در آنجا زندگی کردم و آنجا زمین و خانه دارم. وقتی دیدم راه دارد سقوط می‌کند وظیفه خودم دانست تا به آن تیم کمک کنم. ولی شرایط به گونه‌ای بود که در بازی‌های گذشته بقدری امتیاز از دست داده بودند که هرچقدر تلاش کردیم به ثمر ننشست.

 

برخی ادعا دارد که در قم بدلیل وجود برخی باندهای داخل و خارج باشگاهی، هر مربی چه بومی و چه غیر بومی نمی‌تواند موفق شود. شما با تجربه کار کردن در قم با این حرف موافق هستید؟

این ادعا می‌تواند درست باشد. من در این سه ماهی که در قم بودم خیلی مسائل را دیدم که به آن ها توجه نکردم. این موضوع هم از آن دست مسائل بود که توجه خاصی به آن نکردم.

در قم گروه‌هایی هستند که خودشان را مالک فوتسال این استان می‌دانند و حاضر نیستند تیم این شهر بدون حضور آن‌ها نتیجه بگیرد. قهرمان شدن تیم این شهر بدون حضور این افراد یعنی تمام شدن سهم خوری این افراد از فوتسال این شهر. این افراد به مردم و تماشاگران این شهر تلقین کرده‌اند که فقط ما می‌توانیم این تیم را موفق کنیم. در حالی که اینطور نیست و این‌ها خیلی ضعیف هستند. اما بدلیل جایگاه و مسئولیتی که دارند به راحتی از تریبون‌ها استفاده می‌کنند و مربیانی که برای خدمت به این شهر می‌آیند را می‌کوبند. شما به مربیان قبل از من نگاه کنید. امیر شمسایی و حتی محسن حسن‌زاده. وقتی من به قم رفتم در ابتدا شروع به کوبیدن من از طریق فنی کردند. وقتی دراین روش موفق نبودند روی آوردند به کارهای حاشیه‌ای که در این مسیر هم ۵۰ – ۵۰ بیرون آمدند و شرایط را طوری نشان دادند که تیم مشکل فنی دارد در حالی که مشکل اصلی تیم فنی نبود.

 

یعنی شما اعتقاد دارید عامل اصلی ناکامی ماهان تندیس یا در کل تیم‌های قمی باندهای خارج از تیم هستند؟

دقیقا. افرادی که از تیم بیرون گذاشته می‌شوند، شروع می‌کنند به کوبیدن تیم این شهر.

 

یعنی هیچ عامل فنی در عدم موفقیت شما نقش نداشت؟

نه. چطور می‌شود تیمی مشکل فنی داشته باشه و تا ۶ – ۷ دقیقه آخر بازی از حریف‌اش جلو باشد؟ من به عنوان یک مدرس دو نظر دارم: یک آماده نبودن بدن بازیکنان و دو مشکلات حاشیه‌ای.

 

کدام یکی از این دو عامل در تیم شما بیشترین تاثیر را داشت؟

من منکر بدنسازی ضعیف تیم نیستم ولی مسائل حاشیه‌ای را در این موضوع بیشتر دخیل می‌دانم. در قم دو گروه وجود دارند. یک گروه ناآگاه هستند و یک گروه هم همواره مغرض هستند که بیشترین تاثیر را بر گروه اول دارند. همین گروه توسط برخی تماشاگران حواشی قبل و حین بازی را طوری برنامه‌ریزی می‌کردند که بچه‌ها در اوخر بازی کم بیاورند. گروه ناآگاهان نیز تحت تاثیر گروه دوم قرار می‌گیرند و به سالن می‌آیند و به جریانات و شعارها شکل می‌دهند.

ما خوب تمرین می‌کردیم و کارها را بر طبق برنامه پیش می‌بردیم. خیلی از تاکتیک‌هایی را تمرین کردیم که برای بچه‌ها تازگی داشت. بر روی ضربات ایستگاهی تمرین‌های زیادی داشتیم و از آنها در طول بازی‌ها به خوبی استفاده کردیم. ولی نمی‌خواستند ما نتیجه بگیریم.

 

صحبت‌هایی بود که در تهران وبازی با میثاق برخی از بازیکنان باتجربه شما توپ را عمدا لو ‌می‌دانند. این هم به همان حواشی که شما می‌گویید برمی‌گشت؟

خب نمی‌شود هرچیزی را گفت. آن بازیکنان مدنظر هم زحمت کشیده‌اند. ولی اگر برخی حرفی می‌زنند حتما دلایل خاص خود را دارند. من اگر تخلف بازیکنی برایم ثابت شود حتما آن بازیکن را کنار می‌گذارم. در ماهان هم ۲ بازیکن را که از بازیکنان امید هم بودند در اختیار باشگاه گذاشتم. اسمی از آنها نمی‌برم که بزرگ نشوند.

 

در خصوص اولاد قباد که اول بحث صحبت کردید چطور؟

مسلم در ۲ – ۳ بازی آخر خیلی منفی بازی کرد. ما روی این بازیکن حساب کرده بودیم و جزو مهره‌های اصلی تیم شده بود. نمی‌خواهم بگویم که به اولادقباد توصیه شده بود.

 

پس شما این ادعا را که عده‌ای از بازیکنان برای موفق نشدن تیم باند تشکیل داده بودند را قبول دارید؟

دقیقا. ما در بازی شهروند ۴ بر ۲ جلو بودیم. چطور می‌شود که ما در کمتر از یک دقیقه ۲ پنالتی اول می‌دهیم؟

در بازی با مس سونگون در حالی که ما ۳ بر ۲ جلو هستیم، اولادقباد دروازه‌بان را دریبل می‌کند و دروازه خالی را گل نمی‌کند و توپ را بر می‌گرداند. همین اولادقباد سه به تک را پاس نمی‌دهد و توپ را با بغل پا به دروازه‌بان حریف می‌دهد و همین توپ ضد حمله می‌شود برای حریف. همین بازیکن دقایق پایانی باعث به ثمر رسیدن گل برتری حریف می‌شود. این‌ها نتایج بودار هست.

ولی باز هم می‌گویم اولادقباد یکی از بهترین و باارزشترین بازیکنان جوان لیگ است که در آینده بیشتر از او خواهید نوشت و خواهید شنید. ولی همین جوان بودن‌اش باعث شده تا تحت تاثیر صحبت‌های بیرونی قرار بگیرد. به غیر از همین دو بازی که گفتم مسلم عالی بود. این بازیکن اگر تصمیم بگیرد یک نفری می‌تواند مانند ۴ نفر بجنگد.

 

امیر شمسایی در کنفرانس خبری ادعا کرد کسانی در قم می‌توانند مربی‌گری کنند که علی شریفی را بازی دهند. آیا شما در این رابطه تحت فشار بودید؟ بنظر شما علی شریفی در حد لیگ برتر هست؟

من در این رابطه تحت فشار هیچ‌کس نبودم. شریفی ۷ سال سابقه باری در لیگ را دارد و اگر هر سال یک تجربه هم بدست آورده باشد الان ۷ تجربه دارد. علی بازیکنی نیست که پارسال آمده باشد و من هم امسال بهش بازی بدهم. هر مربی به قم رفته بخاطر جو تماشاگران این بازیکن جوان را له کرده است. اتفاقا علی شعور فوتسالی خوبی هم دارد. من هم به اندازه توان‌اش و حق‌اش به او بازی دادم.

 

ولی برخلاف صحبت شما خیلی‌ها بازی کردن بیش از اندازه علی شریفی را یکی از دلایل نتایج ضعیف ماهان می‌دانند. برخی ادعا دارند یکی از دلایل گل خوردن‌های ماهان تعویض بی‌موقع شریفی بوده‌است.

نه این طوری نیست. در اهواز و در بازی مقابل دبیری که ما برنده‌ شدیم در هر دو بازی شریفی جزو ۴تای شروع کننده بازی بود. چرا کسی این بازی‌ها را نمی‌بیند؟ این دقیقا برمی‌گردد به همان بحث مغرضین و ناآگاه‌ها. مغرض‌ها یک حرفی را می‌اندازند و ناآگاه‌ها آن را گسترش می‌دهند.

پس شما هرگونه دخالت و فشار برای در ترکیب قرار گرفتن علی شریفی را تکذیب می‌کنید؟

اصلا دخالتی نبوده است. اولین حرف من در هنگام بستن قرارداد به آقای شریفی این بود که شما اخلاق من را می‌دانید و می‌دانید که من توصیه پذیر نیستم و در صورت دخالت استعفا می‌دهم و می‌روم. آقای شریفی هم قبول کردند. علی بازی کرد چون لیاقت آن را داشت. همین اولادقباد در نیم فصل اول چقدر به او بازی می‌رسید و در نیم فصل دوم من چقدر به او بازی دادم؟ چرا کسی او را نمی‌بینید؟ مگر او پسر خاله من است؟ بازیکنی هم داشتیم که ۳۸ دقیقه بازی می‌کرده ولی در بازی‌ها آخر به او بازی نرسیده. چون تمرین نمی‌کرد.

 

این یعنی علی شریفی چون خوب تمرین می‌کرد در ترکیب اصلی قرار می گرفت؟.

بله. علی همیشه در تمرین حاضر بود. حتی مریض بود و به تمرین می‌آمد. هر کس حتی یک جلسه هم تمرین نبود بازی به او نمی‌رسید. من حق علی را کم نکردم ولی مربیان دیگر حقش را ندادند.

 

یعنی شما سال دیگر هم اگر قم باشید علی شریفی را بازی می‌دهید؟

صدر در صد. نه تنها علی بلکه هر کس دیگری هم باشد اگر حقش باشد همین کار را می‌کنم. ما از جوانان و امید ۵ بازیکن را بازی دادیم. چه کسی باورش می‌شود؟ وقتی در تمرین خوب کار می‌کنند چرا بازی نکنند؟ برای قم و آینده این باشگاه این بازیکنان بسیار مفید و خوب هستند.

 

پس شما دخالت شریفی در ترکیب را تکذیب می‌کنید؟

من فقط یک این را می‌گویم که وقتی آقای شریفی برای فوتسال قم زحمت می‌کشد چه ایرادی دارد که برای فرزند خود هم زحمت بکشد؟ تمام کسانی که علیه شریفی هستند این را نمی‌بینند.

 

خوب اگر فرزندش شرایط بازی کردن را داشته باشد چه ایرادی دارد؟ کل بحث سر این است که آیا شرایط‌ش را دارد یا نه؟ و این که آیا اجباری بر بازی کردن وی بوده یا خیر؟

دقیقا شرایط بازی کردن را داشت. شما دقت کنید که تا هفته چهارم یا پنجم بازی به شریفی نرسید یا حداقل ۲ یا ۳ دقیقه بازی می‌کرد. از هفته پنجم شرایط شریفی خوب شد و سیر تکاملی و رو به رشدی را پیدا کرد. هر چقدر این رشد بیشتر شد مدت زمانی که بازی کرد نیز بیشتر شد. به حدی که در اواخر لیگ جزو ۴ بازیکن اول به داخل زمین می‌رفت. اوایل خیلی از شرایط ناراحت بود و می‌گفت بقیه نیز همین بلا را سر من آوردند و به من بازی نمی‌دادند که من گفتم باید تمرین کنی و بر اساس لیاقت خودت بازی کنی که همین اتفاق هم افتاد.

 

شما عملکرد ماهان تندیس در نیم فصل را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا در حد انتظار شما بود؟ مسئولین باشگاه از شما انتظار قهرمانی داشتند؟

عملکرد تیم همانی بود که انتظارش را داشتم. قبل از بستن قرارداد من هم به آقای شریقی گفتم و هم به آقای جلالی که تیم شما در خوش‌بینا‌نه‌ترین شرایط ۱۵ امتیاز می‌تواند کسب کند. من ۱۴ امتیاز گرفتم که با پیش‌بینی من تنها ۱ امتیاز اختلاف دارد. بنابراین بر اساس انتظار عمل کردیم. ولی در مورد قهرمانی شما علاوه بر فاکتور فنی که در داخل زمین است نیاز به یکسری فاکتورهای دیگر دارید که در قم فراهم نیست. بنابراین از این تیم نمی‌شد انتظار قهرمانی داشت.

 

ولی همین تیم در ۷ هفته اول با حداکثر امتیاز درصدر جدول بود.

بله چون این تیم جزو معدود تیم‌هایی بود که ۲ ماه قبل از شروع لیگ تمرینات‌اش را شروع کرده بود و نسبت به مابقی تیم‌ها در شرایط بهتری قرار داشت. در ۷ هفته اول تا تیم‌های دیگر خود را پیدا کنند این تیم توانست تمامی امتیازات را جمع کند و بعد از هفته هفتم بود که ماهان در سراشیبی قرار گرفت. وقتی من به قم رفتم تنها ۲ جلسه تمرین کردیم و به آقای شریفی گفتم که چهار هفته اول هر نتیجه‌ای گرفتید به من ارتباطی ندارد.

 

ولی در هفته دوم صحبت از برکناری شما بود.

بله این در شرایطی بود که من قبل از بستن قرارداد با آنها صحبت کرده بودم. من که نمی‌توانم با دو هفته تمرین در تیم تغییرات ایجاد کنم. این تیم در بحران بود و سه یا چهار هفته طول می‌کشید که از بحران خارج شود. تا بازیکنان با من آشنا شوند و خود را با شرایط جدید وفق دهند زمان می‌برد و همین هم شد.

 

پس شما تایید می‌کنید که قبل از نیم فصل با شما صحبت شده بود.

در بازی ایران و روسیه صحبت‌های مقدماتی انجام شد و به نوعی رضایت من را جلب کردند. آنها به صورت ضمنی به من گفتند که می‌توانی بیایی و در قم کار کنی که من گفتم هر وقت مربی نداشتید مشکلی نیست. به من گفتند که مربی نداریم و من گفتم که تا نیم فصل صبر کنید. اولین صحبتم در جلسه‌ای که در خانه آقای شریفی بود همین بود که بیشتر از ۱۵ امتیاز نمی‌توانید کسب کنید و آنها هم قبول کردند.

 

قبول دارید امسال یکی از سخت‌ترین فصل‌های فوتسالی شما بود؟

بله. خیلی سخت بود چون خودم مهره‌ها را انتخاب نکرده بودم.

 

اگر شما اول فصل تیم را در اختیار می‌گرفتید. چند درصد این تیم را انتخاب می‌کردید؟

تنها ۵۰ درصد این تیم را انتخاب می‌کردم و تیم را قهرمان می‌کردم.

 

چرا شما دستیاران خودتان را در تیم در اختیار نداشتید؟

قبول نکردند. یکی از شرایط آقای جلالی این بود که دستیاران از قم باشند. البته من گفتم که یک دستیار با خودم می آورم که زیر بار آن هم نرفتند. من هم چون از قبل قول همکاری داده بودم سر حرف خودم ماندم و شرایط را قبول کردم. در هفته سوم یا چهارم بود که کتبا نوشتم دستیارانم را نمی‌خواهم و در اختیار باشگاه قرار دادم. ولی بعد از یک هفته باشگاه آن‌ها را باز گرداند. من هم نمی‌توانستم همه را قیچی کنم.

 

چرا چنین شرایطی را قبول کردید؟

یک‌سری دلایل خاصی  برای این کار داشتم. البته من این افراد را هم می‌شناختم و کمک‌های خوبی بودند. به هر حال آن‌ها هم در این فوتسال استخوان خرد کرده بودند. ولی بعد از گذشته دو سه هفته دنبال قصه باند بازی رفتند. همان گروه‌های بیرونی روی آن‌ها سوار شدند و تحت تاثیر آن گروه‌ها قرار گرفتند و ناخودآگاه داستان‌ها را وارد تیم می‌کردند.

یعنی شما اعتقاد دارید دستیاران شما، خود باعث ایجاد حاشیه در تیم بودند؟

تمام داستان‌های ما از همین‌جا شروع می‌شد. آدم‌های خوبی بودند ولی از بیرون تحت تاثیر گروه‌های دیگر قرار می‌گرفتند و حاشیه را با خود به داخل تیم می‌آوردند و یا از داخل تیم مسائل را بیرون می‌برند که خود باعث حاشیه می‌شد. به عنوان مثال بعد از باخت صحبت می‌کردند که این چه ترکیبی است و یا چه جور سیستمی است. یک بار به آن‌ها گفتم خب شما اگر بودید چه ترکیبی می‌چیدید و یا چه سیستمی بازی می‌کردید؟ نمی‌شود کل بازی را با ترکیب اول بازی کرد. تیم هم از لحاظ بدنی آماده نبود. چه باید می‌کردم؟

 

ماجرای مصاحبه یکی از دستیاران شما بر علیه تیم چند روز قبل از یکی از بازی‌های حساس شما چه بود؟

سه روز قبل از آن بازی بود که یکی از همین کمک‌های تیم مصاحبه‌ای را بر علیه تیم انجام داد. در آن مصاحبه گفته بود که من اگر جای بازیکنان بودم دیگر سر تمرین حاضر نمی‌شدم. من به او گفتم که خودت چرا حاضر می‌شوی؟ جایگاه تو که بالاتر از بازیکنان است و قدرت تصمیم‌گیری داری. خب خودت رها کن و برو. شما نگاه کنید با چنین تشکیلاتی کار کردن چقدر سخت است.

 

چرا استعفا ندادید؟

در آن شرایط و در وسط کار نمی‌شد استعفا داد. اگر من استعفا می‌دادم تمامی فشارها بر روی شریفی وارد می‌شد. انصافی و وجدانی نبود که من چنین کاری را می‌کردم. اتفاقا اگر در همان هفته دوم رها می‌کردم من آدم خوبی می‌شدم و شریفی آدم بدی می‌شد و این درست نبود. من فشار را بر روی خودم آوردم تا به شریفی بی‌احترامی نشود.

 

ولی این خرج کردن از اعتبار فوتسالی خودتان نبود؟

نه اینطور نیست. آنهایی که من را می‌شناسند می‌دانند که من چگونه هستم و چه اعتباری دارم. آنهایی هم که من را نمی‌شناسند برایم مهم نیستند. ما هدفمان رشد سریع فوتسال است. چه من باشم و چه دیگران مهم نیست. آدم‌ها می‌آیند و می‌روند و تنها فوتسال است که می‌ماند. ولی خدا کند آنهایی که می‌آیند و جانشین ما می‌شوند به حق بیایند و از ساپورت‌های بی‌مورد برخوردار نباشند.

 

یکی از دلایلی که در نیم فصل به ماهان تندیس رفتید دوری شما از فوتسال ایران نبود؟ اینطور نبود که می‌خواستید خودتان را دوباره به فوتسال معرفی کنید؟

نه اصلا این نبود. من همان وقت که در ماهان نبودم پیشنهادهای زیادی داشتم. عدم حضور من در تیم‌های دیگر گروه‌هایی هستند که نمی‌خواهند رعدی کار کند. از وقتی که از تیم ملی جدا شدم برخی برای حضور من در فوتسال سختگیری‌هایی کردند. طوری که کار به کمیته انضباطی هم کشیده شد.

 

گروه‌هایی که می‌گوید از کجا بودند؟

کمیته فوتسال آن زمان. البته ترابیان نه بلکه افرادی که در اتاق کمیته فوتسال بودند!

 

همین گروه‌ها بودند که اجازه ندادند شما به عنوان دستیار خسوس معرفی شوید یا به شهروند ساری بروید؟

بله همین‌ها الان هم سنگ اندازی می‌کنند. البته من قصد ندارم سندی رو کنم ولی مطمئن باشید که دروغ نمی‌گویم چون اعتقاد دارم دروغ مانند یک بادکنک می‌ماند و روزی خواهد ترکید و آدم را ضایع خواهد کرد.

 

فصل بعد در ماهان تندیس می‌مانید؟

من شرایطم را گفته ام. اگر شرایطم را بپذیرند می‌مانم.

 

چه شرایطی؟

یکی از شرایط استفاده از کادرفنی مورد نظر خودم است. یکی دیگر آکادمیک کردن فوتسال و راه‌اندازی تیم‌های پایه آن هم زیر نظر خودم است. و اینکه تیم امید باید زیر نظر من کار کند تا بازیکنان را با تاکتیک مدنظر من تمرین دهند و برای تیم بزرگسالان آماده کنند.

 

شما فکر می‌کنید می‌توانید از زیر سایه تشویق محسن حسن‌زاده خارج شوید و تماشاگران دیگر محسن امپراطور را فریاد نزنند؟

من زیر سایه تشویق کسی نیستم. تماشاگران من را نیاورده‌اند که من را اخراج کنند. هرچند من برای تماشاگران احترام زیادی قائل هستم ولی به حرفشان اعتنایی ندارم.

 

ولی همین تماشاگران که شما می‌گویید احترامشان واجب است برای تشویق حسن‌زاده توسط ناصر شریفی با کمربند ضرب و شتم شدند و گاز فلفل به سمت آنها پرتاب شد.

من علیرضا رعدی هستم و ناصر شریفی نیستم. کارهای آقای شریفی به خودشان ارتباط دارد. تماشاگران به اعتقاد من ۳ گروه هستند. یک گروه فنی هستند که به برد و باخت کاری ندارند. می‌آیند سالن فوتسال به روز ببینند و لذت ببرند. این گروه بنظر من خیلی با ارزش هستند.گروه دوم برای پر کردن ساعات فراقت‌شان می‌آیند سالن تا کمی بگویند و بخندند و گلی هم ببینند و بروند. گروه سوم افرادی هستند که منافع‌شان از بین رفته‌است. این‌ها می‌آیند تا فقط نقاط منفی را ببینند و آن را بزرگ کنند. در قم این سه گروه بسیار پررنگ هستند. تماشاگران قمی آدم‌های فهیمی هستند و فوتسال را به خوبی می‌فهمند ولی متاسفانه تحت تاثیر همان گروه‌های مغرض در خارج از سالن و گروه‌ سوم در داخل سالن قرار می‌گیرند. آن ها قبل از آغاز بازی از طریق سایت‌ها، وایبر و پیامک تحریک می‌شوند و در داخل سالن هم ۱۰ نفر یک شعاری می‌دهند و موج آن کل سالن را فرا می‌گیرد. در بازی با فرش آرا تماشاگران آمدند تا قم ببازد. خب تیم باخت؛ چه چیزی نصیب فوتسال قم شد؟

تیم در طول بازی ۱۰ تا حرکت قشنگ می‌کند کسی صدایش در نمی‌آید ولی یک حرکت اشتباه می‌کند همان گروه سوم در سالن شروع می‌کنند به فریاد زدن. این‌ها بر روی حرکت تیم تاثیر می‌گذارد.

 

این ضعف باشگاه نبود که نتوانست تماشاگران را بخصوص در بازی‌های آخر سازماندهی کند؟

در ۴ یا ۵ بازی آخر ما لیدرهای تیم را در اختیار نداشتیم. آنها بدلیل درگیری در یک بازی و شکایتی که از آنها شد از سوی حراست اجازه ورود به سالن را نداشتند.

 

در همان بازی که شما می‌گویید آنها خبرنگاران را کتک زدند.

در واقع موضوع بزرگ‌نمایی شد. یک درگیری لفظی بود که خود خبرنگاران هم مقصر بودند. من هیچ خبرنگاری را در بین دو نیمه داخل رختکن راه نمی‌دهم. خبرنگاران قصد داشتند به زور وارد رختکن ما بشوند که من به مربی دروازه‌بان‌ها گفتم جلوی ورود آنها را بگیرد. یکی از این خبرنگاران با مربی ما درگیر شد. یکی از بالا و زاویه‌ای دیگر شروع به فیلم‌برداری از آن صحنه کرد و طوری نشان داد که انگار درگیری رخ داده است. همان فیلم شد ملاک کار.

 

در خصوص درگیری لفظی شما در رختکن هم امکانش هست توضیح دهید؟

درگیری خاصی رخ نداد. این هم از آن موضوعاتی بود که دستیارهای من برای تیم درست کردند. در آن بازی من به علی شریفی گفتم بیا بنشین. مربی باید صبور باشد. او هم آمد و نشست. وقتی گاز اشک‌آور زدند دو تا از برادران علی در رختکن بودند. همه بیرون رفتند من در را بستم. یکی از کمک‌هایم هم بود. به برادران علی گفتم علی اگر می‌خواهد بازیکن بزرگی شود با این تفکرات امکانش نیست. نباید با تماشاگران درگیر شود. من فقط همین را گفتم. اصلا علی در آن دقایق در رختکن نبود. اما آقای ایکس طور دیگری آن داستان را بازگو کرد.

 

حرف خاص دیگری درمورد ماهان تندیس دارید؟

قم با این پتانسیل نیاز به دو یا سه تیم دیگر دارد تا تمامی گروه‌هایی که بیرون هستند در این تیم‌ها مشغول شوند و دست از سنگ‌اندازی برای دیگران بردارند. این گروه‌ها به هیچ‌وجه دوست ندارد تیم قم بدون حضور آن‌ها موفق شود و از هیچ کاری هم دریغ نخواهند کرد. شما می‌روید ساوه، ساری و یا اهواز تماشاگران دست به هر کاری می‌زنند تا تیم آنها موفق شود ولی در قم می‌آیند تا تیم نتیجه نگیرد. همان‌هایی که امسال حسن‌زاده را تشویق می‌کنند سال گذشته مگر به او بی‌احترامی نکردند؟ مگر به شمسایی بی‌احترامی نکردند. همان‌هایی که امسال از من انتقاد می‌کنند سال‌های قبل هفته‌های سوم یا چهارم از تیم اخراجشان کرده بودند.

 

چند سوال هم در مورد کمیته فنی از شما دارم. چه شد که وارد کمیته فنی شدید و چه شد که از آن  خط خوردید؟

ببینید در آن موقع تمامی اهالی فوتسال قبول داشتند که این رشته نیاز به یک کمیته فنی دارد. کمیته فوتسال هم آمد دست گذاشت بر روی کسانی که سابقه خوب و طولانی در فوتسال داشتند. یکی از این افراد هم من بودم که قبول کردم و وارد شدم.

دو جلسه هم بیشتر برگزار نشد. جلسه اول به معارفه گذشت و در جلسه دوم هم در مورد حضور خسوس در تیم ملی صحبت کردیم. به یکباره به ما گفتند که قرار است اعضای کمیته تغییر کند و دیگر نیازی به حضور حسین شمس و علی رعدی و محمدحسن انصاری‌فرد نیست. حالا در این مدت چه اتفاقی افتاد معلوم نیست.

 

در جلسه دوم شما به حضور خسوس اعتراضی نکردید که همان باعث خروج شما از لیست اعضا باشد؟

نه من اعتراضی نکردم. فقط گفتم باید بیاد یکسری سوالات رو جواب بدهد. حتی من نظرم این بود که تعویض خسوس در این مقطع به صلاح نیست. ولی اینجور هم نباشد که بیاید و برود. باید در کمیته فنی حاضر شود و به سوالات اعضا در مورد تصمیماتی که می‌گیرد پاسخ دهد و ما بررسی کنیم. به عنوان مثال باید بگوید چرا تیم ملی برای روز مسابقه فینال جام ملت‌ها تمرین پنالتی نکرده بود؟ چرا تیم در دو دقیقه بازی برده را با تساوی عوض می‌کند و در ضربات پنالتی مغلوب ژاپن می‌شود؟ چرا تیم برای سیستم پاورپلی طرح و برنامه خاصی ندارد؟

 

الان این کمیته فنی واقعاً فنی هست؟ از لحاظ فنی می‌تواند به فوتسال ما کمک کند؟

بهر حال هر کسی می‌تواند در حد خودش به فوتسال کمک کند. در این کمیته هم آدم‌های خوب و تحصیل کرده جایگزین شده‌اند. اتفاقا جزو افراد فوتسالی و موفق هم هستند. ولی وقتی در فوتسال افراد باتجربه‌تر وجود دارند چرا نباید از آن‌ها استفاده کنیم؟ مربی‌گری در لیگ چه ارتباطی به حضور آن فرد در کمیته فنی دارد؟ من آقای ترابیان را قبول دارم و می‌دانم که تحت هر شرایطی از  فوتسال ایران در سطح آسیا و جهانی دفاع می‌کند و واقعا برای این فوتسال زحمت کشیده‌است. ولی من این را می‌گویم که بعد از خارج کردن اسامی ما از کمیته فنی کاملا مشخص بود که چه کسانی قرار است وارد این مجموعه بشوند. کمیته فنی جای بحث کردن و مجادله است مانند مجلس و افراد باید بحث فنی کنند و بر روی حرف خود بایستند نه اینکه افرادی وارد شوند که نتوانند بنا به دلایلی حرف خود را بزنند و به نوعی حرف گوش کن باشند. در کمیته فنی باید آرای مثبت و منفی و مختلف وجود داشته باشد تا باعث رشد فوتسال ما شود. در این چینش آرای گروهی خاص ۴ بر ۳ همواره پیروز است که این به نفع فوتسال ما نیست. اگر برای فوتسال می‌خواهیم کار کنیم باید گروه‌های مخالف دور هم جمع شوند. البته این دیدگاه من هست که خدا کند درست نباشد.

با این حساب شما چینش اولیه کمیته فنی را ایده‌آل می‌دانید.

بله. من آن چینش را بنا به دلایلی چینش ایده‌آل می‌دانم. در چینش اولیه هیچ‌کس به کسی وابسته نبود. آقای انصاری‌فرد یک فرد مدیر و کاربلد بود که حرف‌های خودش را می‌زد. من تفکر فنی خودم را داشتم و شمس هم حرف‌های خودش را می‌زد. بعد حرف‌ها جمع‌بندی می‌شد و به نتیجه می‌رسیدیم که برای فوتسال مفید بود.

شما فکر می‌کنید در کمیته فنی اخیر که باعث ابقای خسوس شد چه بحث فنی شد؟ این خوب نیست. در حالی که بنا به جلسه دوم کمیته فنی٬ خسوس قرار بود به سوالات فنی ما پاسخ دهد. بنظر من همین تصمیم‌گیری بود که کار ما را خراب کرد و ما را اخراج کردند.

 

شما با ابقا خسوس موافق هستید؟ آیا او  می‌تواند به تیم ملی ما کمک کند؟

اولا که باید بماند چون ۴ سال بودجه این مملکت را برای او هزینه کردیم و نمی‌شود وسط کار بگوییم برود. ایشان آماده به فوتسال ایران کمک کند. حال اینکه چگونه می‌خواهیم از این داشته‌ها استفاده کنیم به کمیته فوتسال برمی‌گردد. در این مدت ۴ سال چند کلاس توجیهی برای مربیان لیگ برگزار کردند؟ افرادی مثل من و بزرگان فوتسال بلد هستند در این کلاس‌ها چگونه سوال کنند و چگونه جواب‌هایشان را بگیرند.

اگر ملاک ما از موفقیت حضور در جمع چهار تیم برتر جام‌جهانی است من با تمام احترامی که برای خسوس قائل هستم بنظرم با این مربی نمی‌توانیم موفق شویم. حتی امکانش هست در دور گروهی اوت شویم.

 

ولی شما بعد ار جام ملت‌ها گفتید که همین تیم با خسوس در جام‌جهانی موفق خواهد شد. چه اتفاقی در این مدت افتاده است؟

من در حال حاضر چنین چیزی را در تیم نمی‌بینم. شاید در آن موقع از بیرون به تیم نگاه می‌کردم. من الان می‌بینم خیلی چیزها فرق کرده‌است. شما نگاه کنید ما گل‌زن‌های برترمان در تیم ملی جایگاهی ندارند. مصطفی نظری که بهترین دروازه‌بان ما هست به تیم ملی دعوت نمی‌شود. این‌ها نشان می‌دهد که این تیم زمینه‌های موفقیت را ندارد.

 

…و حرف پایانی شما

من همیشه از مجموعه شما تشکر می‌کنم. من دوستتان دارم و این نیاز فوتسال است که در یک رابطه دو سویه با هم باشیم.

 

گفت‌وگو و تنظیم از سعید پروا ؛خبرنگار پایگاه خبری فوتسال ایران