سلام بانکوک، تیم ملی ایران اینجاست!

میدانند که مسیر سفر کمی پیچیده شده اما برای تیمی که میخواهد قهرمان شود هیچ چیزی مانع نیست حتی یک روز عقب افتادن از برنامه….
به گزارش پایگاه خبری فوتسال، احسان محمدی- ساعت پنج صبح. تهران هنوز از خواب صبحگاهی بیدار نشده بود که اتوبوس تیم ملی کنار هتل آکادمی توقف کرد. رضا مهرابی مثل همیشه با بازیکنانی که چمدانهایشان را ردیف کردهاند شوخی میکند.
– تایلند! دو نفر!
همه میدانند که مسیر سفر کمی پیچیده شده اما برای تیمی که میخواهد قهرمان شود هیچ چیزی مانع نیست حتی یک روز عقب افتادن از برنامه. تقریباً تمام تیمها به تایلند رسیدهاند، بعضی تیمها روزهای زیادی است در این کشور اردو زدهاند. علی اصغر حسنزاده وظایف یک کاپیتان را به خوبی انجام میدهد، مراقب بازیکنان جوان است و اعضای کادر هم با آقای کریمیان مدیر تیم در گوشه لابی هتل حرف میزنند.
به فرودگاه امام که میرسیم هوا روشن شده. اتوبوس توقف میکند و همه بازیکنان به آقای دهقان مسئول باتجربه تدارکات تیم کمک میکنند تا بارها را پایین بیاورد. وقتی مدام از فروتنی ورزشکاران تیم ژاپن در رسانهها حرف میزنیم، دوست دارم همه اینجا بودند و رفتار همدلانه بازیکنان را میدید، در تیم ملی کسی فخر نمیفروشد. به CIP فرودگاه میرویم، بازیکنان صبحانه میخورند و سر به سر هم میگذارند. محسن داودی از تیم روابط عمومی فدراسیون دوربین به دست همه جا هست.
ساعت نزدیک ۹ صبح سوار هواپیما میشویم. به محض رسیدن پای ملیپوشان به هواپیما، مردم با محبت برخورد میکنند، خیلیها از وحید شمسایی سرمربی تیم درخواست عکس یادگاری میکنند، سلفی میگیرند و برای موفقیت تیم دعا میکنند. جمله مشترک هم این است:
– انشاالله قهرمان میشیم.
دلم پیش حسین طیبی ماند که مصدومیت نگذاشت یک بار دیگر آسیا از جادوی ساقهایش لذت ببرد و امیرحسین داودی که تا آخرین روز کنار ما در تمرینات بود و همه ایمان دارند با استعدادی که دارد در آینده به تیم ملی کمک خواهد کرد. مسیر سه ساعت تا استانبول مثل روال معمول پروازهایی از این دست با خوابیدن، گپ زدن، مرور کردن عکسهای توی گوشی و فکر کردن گذشت. این کاری است که همه مسافران در فرصتی که اینترنت وجود ندارد، انجام میدهند. هر مسافر اما رویای شخصی خودش را در سر دارد و تیم ما به قهرمانی در جام ملتها فکر میکند.
به استانبول میرسیم، هوا بهاری و خوشایند است و فرودگاه از آنچه فکر میکنیم خلوتتر. اولین کاری که همه میکنند دریافت یک ساعت اینترنت رایگان فرودگاهی با پاسپورت است. بعد باید بارها را بگیریم، بیش از ۶۰ چمدان از راه میرسند. همه به آقای دهقان کمک میکنند. بهروز عظیمی و علی اکرمی که جوانترند بیشتر. چند دست لباس تیم، تخت ماساژ، وسایل تیم پزشکی، وسایل شخصی بازیکنان، مقداری غذای کنسروی برای شرایط غیرمترقبه و … هر بازیکن دو چمدان دستش میگیرد. باید به طبقه دوم فرودگاه برویم و برای پرواز به سمت تایلند آماده شویم.
بچهها نشستهاند به چک کردن اخبار. روابط عمومی فدراسیون در دو گزارش تصویری مجزا، عکسهای دیروزشان که محسن داودی با کت و شلوار رسمی و اختصاصی تیم گرفته منتشر کرده.
عکسهایشان را به هم نشان میدهند، فیگورها، خندهها … خوشتیپیشان را به رخ هم میکشند. سعی میکنم یادم نرود که در تیمی بازیکنی مثل بهروز داریم که وقتی من لیسانس گرفتهام به دنیا آمده! احساس کهولت سن میکنم.
در گوشه دنجی از فرودگاه مسلم اولادقباد دارد حرکات کششی میکند، او سال گذشته به عنوان بهترین بازیکن آسیا انتخاب شد و یکی ازچهرههای جام است که حتماً رسانهها روی او فوکوس میکنند. از اینکه این فرصت را هم برای تمرین و بهبود شرایط بدنش از دست نمیدهد خوشحالم. در عصر رقابتهای شانه به شانه بازیکنان بزرگ در همه حال باید آماده باشند و هیج فرصتی را برای بهتر شدن از دست ندهند.
تحویل دادن بارها به پرواز بانکوک خودش پروژه وقتگیری بود. آقای کریمیان و وحید فتاحی مدیر رسانهای تیم برای اینکه مجبور به پرداخت اضافه بار نشویم از همه تکنیکها و تاکتیکهای هوایی و زمینی استفاده کردند و موفق شدند! بدون پرداخت حتی یک دلار عملیات با موفق انجام شد.
در فرودگاه بزرگ استانبول برای انجام کارها زمان طولانی راه رفتیم، همین موضوع باعث شد تا انگشت شکسته پای وحید شمسایی که اندازه کافی فرصت برای ترمیمش پیدا نشده بود به شدت درد بگیرد. او تنها مصدوم کاروان است، مردی که هنوز ستاره تیم ملی فوتسال ایران است. برندی برای فوتسال آسیا. دکتر پورمند پزشک تیم تلاشش را میکند را برای کم کردن درد میکند.
مهمانداران با لباس محلی تایلندی از تیم استقبال کردند، سوار هواپیما شدیم تا پروازی نزدیک به ۱۰ ساعت به سمت بانکوک را طی کنیم. تیم بیشتر از ۲۱ ساعت توی راه است، طبیعی است که بازیکنان خسته شوند و فردا هم نتوانند پرفشار تمرین کنند. چند نفر خبر دارند که تیم با این شرایط به مهمترین مسابقات قاره پا میگذارد؟
اصغر قهرمانی، سیامک داداشی و شهاب سفالمنش سه دستیار وحید شمسایی در طول دو پرواز کنار هم نشستهاند و در مورد مسابقات حرف میزنند، آقای سرمربی کاغذ و قلم آورده و دارد ارنجهای مختلف تیمش را مرور میکند، بچهها از نمایشگرهای هواپیما فیلم میبینند، موسیقی گوش میدهند و لابهلای مسافرانی از گوشه گوشه جهان که عموماً برای گردش به تایلند میروند به جام ملتهای آسیا فکر میکنند.
هر چقدر بالش بدهند و پشتی صندلی را عقب بدهی باز هم نمیشود خوب خوابید، بعضی از بازیکنان در راهروی باریک هواپیما راه میروند، بعضی چرت میزنند و چند نفر بیوقفه از نمایشگرها فیلم میبینند. از جمله مستندی در مورد لیونل مسی و قهرمانی لسترسیتی در لیگ برتر انگلیس. حالا چرا این مستند را اینجا گذاشتهاند؟ چون مالک این تیم تایلندی بود. مردی که البته در سقوط هلیکوپتر جان باخت.
ساعت ۶:۳۰ دقیقه به وقت بانکوک به فرودگاه میرسیم، از AFC اتوبوس فرستادهاند، هوا شرجی است، شهر زیر آفتاب صبحگاهی خمیاز میکشد، تمام مسیر تا هتل روی بیلبوردهها و نمایشگرهای دیجیتال مسابقات «موی تای» را پوشش دادهاند، یکی از رشتههای رزمی پرهوادار در این گوشه دنیا. هتل المروز یک هتل اسلامی است که غذای حلال سرو میکنند. اتاقها را تقسیم میکنند و وحید شمسایی در لابی برای تیم حرف میزند:
استراحت کنید و آماده باشید که عصر برای اولین تمرین به سالن اصلی مسابقات بریم. یادتون نره که هیچ چیزی، تکرار میکنم هیچ چیزی نباید ذهن ما رو از تمرکز روی مسابقات دور کنه، اینجا قراره «تا پای جان، برای ایران» بازی کنیم. برای شاد کردن دل مردمی که دعای خیرشون پشت و پناه همه ماست.
برچسب ها :تیم ملی فوتسال ایران
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰