به گزارش پایگاه خبری فوتسال، سایت سازمان لیگ فوتسال در اقدامی قابل تحسین اقدام به گفتگو با اهالی رسانه در رشته فوتسال کرده است که در قمست چهارم سراغ سید حامد اردهالی مدیرمسئول و عضو هیات مدیره پایگاه خبری فوتسال رفته است. این گفتگو را با مقدمه زیر بخوانید:
کار رسانه فوتسال برای خیلیها سکوی پرتاب به فوتبال بوده است، تعداد خبرنگارانی که در این حوزه سابقه ۱۰ ساله دارند بسیار کمند، حامد اردهالی یکی از این افراد است که به خوشفکری، خلاقیت و انصاف شهرت پیدا کرده. او سالهاست در نشریات و پایگاههای خبری به صورت تمام وقت روی فوتسال تمرکز کرده و حالا اسمش پای هر مطلبی به امضایی قابل اعتماد تبدیل شده است. اردهالی که در مراسم تجلیل از برترینهای فوتسال در سال ۱۴۰۳ جایزه خبرنگار برگزیده را از آن خود کرد، در کنار کار تخصصی خبرنگاری به عنوان مدیر رسانه و روابط عمومی در لیگ برتر و لیگ یک هم فعالیت دارد.
در ادامهی سلسله گفتوگوهای اختصاصی سایت سازمان لیگ فوتسال با فعالان رسانهای این رشته، این بار با حامد اردهالی گفتوگو میکنیم.
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
سید حامد اردهالی متولد سال ۱۳۶۳. از سال ۸۰ وارد حوزه خبرنگاری حرفه ای شدم و از سال ۸۴ رسماً خبرنگار فوتسال. الان ۲۰ سال است که تخصصی فوتسال کار می کنم. ستون “روی خط فوتسال” در روزنامه خبرورزشی که زمانی تنها منبع مورد مطالعه اهالی فوتسال بود را من راه انداختم و ۱۶ سال چراغ فوتسال در این روزنامه روشن بود. از سال ۱۳۹۲ هم با توجه به نیازی که فوتسال به رسانه های مجازی داشت اولین رسانه مستقل فوتسال با نام “پایگاه خبری فوتسال” را با همکاری دو تن از خبرنگاران بزرگ فوتسال راه اندازی کردم. در عین حال مدیر مسئول ماهنامه “دنیای فوتسال” هم هستم که فعلا به دلیل مشکلات کاغذ و مسائل مالی نامنظم منتشر می شود.
چه شد که به سمت خبرنگاری در حوزه فوتسال رفتید و چرا این رشته ورزشی رو انتخاب کردید؟
خبرنگاری که از کودکی مورد علاقه من بود و حتی در دوران مدرسه نیز عضو خبرگزاری دانش آموزی پانا بودم. با حضورم در تهران زمینه فعالیت در روزنامه خبرورزشی فراهم شد و پس از مدتی مرحوم عباس عبدالملکی سردبیر وقت روزنامه از من خواست تا در کنار سایر مطالب به صورت تخصصی فوتسال را هم پوشش بدهم و اینگونه بود که من وارد مسیری شدم که تا امروز ادامه دارد.
خاطرهانگیزترین یا سختترین لحظهای که در جریان پوشش یک مسابقه فوتسال داشتید چه بوده؟
در بازیهایی بودم که جو سالن واقعاً وحشتناک بود. مثلا در فینال جام باشگاه های آسیا در سال ۲۰۱۰ در اصفهان و بازی فولاد ماهان و السد قطر که آن زمان به خاطر مسائل سیاسی بسیار حساس شده بود سالن جای سوزن انداختن نبود و علاوه بر استرس، هیجان زیادی هم حاکم بود. در بازیهای باشگاهی تیمهایی مثل منصوری قرچک، شهروند ساری، تیمهای شهر قم و … هم بارها حضور داشتم که واقعاً قلعه عقاب ها برازنده آنها بود.
از نگاه شما، بزرگترین چالش خبرنگاران فوتسال در ایران چیست؟
به طور کلی شغل خبرنگاری هم پرمخاطره است و هم امنیت شغلی مناسبی ندارد. سالنهای فوتسال استاندارد لازم را ندارند. ضمن اینکه جایگاه مناسبی برای خبرنگاران در سالنها وجود ندارد. من هم تلفن همراهم در جریان آشوب تماشاگران آسیب دید هم خودروی شخصیام اما همهشان را به عشق فوتسال فراموش کردم. همیشه گفتم فوتسال چون نسبت به فوتبال کوچکتر است باید اهالی آن بیشتر هوای هم را داشته باشند اما اینطور نیست. خود فدراسیون هم اهمیت بسیار کمی به خبرنگاران فوتسالی میدهد یا بهتر بگوییم اهمیتی نمیدهد.
اگر بخواهید یک لحظه خاص از کار خبرنگاریتون رو دوباره تجربه کنید، کدوم لحظه خواهد بود؟
تمام لحظاتی که برای فوتسال کار کردم توام با تجربه شیرین بوده است حتی حوادث تلخی که برایم افتاده در جریان کار خبرنگاری برایم عادی بوده و آن را متوجه فوتسال نمیدانم اما خب پوشش رقابتهایی که ایران در عرصه جهانی در آن موفق میشود از همه خاصتر و شیرینتر است.
چه تفاوتهایی بین خبرنگاری فوتسال و فوتبال یا دیگر رشتهها وجود داره؟
در فوتبال با توجه به گستردگی و محبوبیت آن خبرنگاران زیادی وجود دارند اما خبرنگاران فوتسال محدود هستند و اصولا هم جز چند خبرنگار تخصصی سایر رسانهها خبرنگار مختص فوتسال ندارند. به نظرم مثل کشتی یا والیبال و سایر رشتهها که باید تخصصی کار کرد در فوتسال هم باید خبرنگاران متخصص باشند اما میبینیم که بعضا مثلاً در گزارشهای فوتسال گزارشگران فوتبالی حضور دارند که یا اطلاعات تکراری و خسته کننده میدهند یا اطلاعاتشان غلط است و حتی اسم بازیکن را اشتباه میگویند.
مردم معمولاً فقط گزارشهای شما رو میبینند پشت صحنه این کار چه سختیهایی داره که کمتر به چشم میاد؟
پوشش بازیها در روزهای پایانی هفته که زمان استراحت است خودش داستانی دارد. ضمن اینکه نبود جایگاه مشخص برای خبرنگاران باعث میشود تا بعضاً در کنار تماشاگران برای پوشش بازیها به مشکل بخوریم. اینها بخشی از سختی کار است و بعضا عدم همکاری مسئولین برگزاری بازیها، تیمها و … هم مزید بر علت میشود.
کدوم بازیکن یا مربی فوتسال بیشترین تأثیر رو روی شما گذاشته و چرا؟
سخت کوشی وحید شمسایی که در سن ۴۰ سالگی بهترین بازیکن آسیا شد، خاص بودن محمدرضا حیدریان که با وجود محبوبیت بسیار و فوتسال اعجابآوری که ارائه میداد همچنان سبک خاصی از زندگی را دارد و مثلا تلفن همراه ندارد و همچنین درخشش ستارهای مثل علیاصغر حسن زاده که ۴ بار بهترین بازیکن سال آسیا شده برایم جالب توجه است.
به نظر شما برای رشد فوتسال در ایران، رسانهها چه نقشی میتونن ایفا کنن؟
الان چندین رسانه به صورت تخصصی برای فوتسال فعالیت میکنند و هنوز هم میتوان بیشتر و بهتر کار کرد. فوتسال با توجه به افتخارات و جذابیتهایی که دارد هنوز بین مردم خیلی مورد توحه نیست و تنها در رویدادهای مهم به خصوص بینالمللی سر زبانها میافتد. اینکه رسانههای عمومی و پرمخاطب و خبرگزاریهای فعال بخش اختصاصی برای فوتسال داشته باشند میتواند این رشته را بیشتر معرفی کند.
اگر خبرنگار نمیشدید، دوست داشتید چه شغلی داشته باشید؟
شاید یک دکه روزنامه فروشی داشتم که بتوانم همه روزنامهها و مجلات را بخوانم.
جایگاه خبرنگاران فوتسال و رسانههای فوتسال در بین ورزشها چطوره؟
بسیار ضعیف. همانطور که فوتسال مظلوم است خبرنگاران آن هم مظلوم هستند. فدراسیون هم توجه چندانی به این موضوع نمیکند. کمیته فوتسال هم کمترین دغدغه را نسبت به خبرنگاران دارد. البته در این دوره سازمان لیگ فوتسال شاهد اقداماتی هستیم اما کافی نیست و فکر نمیکنم اتفاق خاصی هم در نهایت بیفتد.
به خبرنگاری حوزه فوتسال به عنوان یک شغل درآمدزا میشه نگاه کرد؟
همانطور که فوتسال در چرخه ورزشهای پولدار و پولساز نیست طبیعتاً تمام کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند شغلی درآمدزا ندارد. خبرنگاری به تنهایی توام با مشکلات مالی است و وقتی در کنار فوتسال قرار بگیرد دو چندان میشود.
ارتباط شما با مربیان و بازیکنان فوتسال به چه ترتیبی هست؟
برای من بسیار مهم است که محافل فوتسالی به نیکی از من یاد شود. برای این مهم تلاش زیادی کردم و خدا را شکر با اکثر اهالی فوتسال ارتباط خوبی دارم. البته با نسلهای قبلی فوتسال ارتباطم نزدیکتر است اما با همه فوتسالیهای عزیز رفتاری توام با احترام دارم.
بهترین تیتری که زدید؟
واقعا کار دشواری است چون تیتر زیاد زدم اما لازم است تیتری که هیچ وقت از یادم نمیرود را ذکر کنم. یادم است در دورانی که جوانتر بودم و جنجالیتر گاهی مجادلاتی با حسین شمس پیشکسوت فوتسال که زمانی سرمربی تیم ملی بود داشتم. پیش از جام جهانی ۲۰۰۸ اختلافات ما بسیار زیاد شده بود. بخشی از این اختلافات ناشی از شور و هیجان جوانی من بود و بخشی هم به روحیات خاص آقای شمس برمیگشت که این مشکلات را بیشتر کرده بود. انتقاداتی از برخی عملکرد ایشان در روزنامه خبرورزشی داشتم به نحوی که آقای شمس در نشست خبری پیش از اعزام به جام جهانی جملهای گفتند که من همان را تیتر یک بخش فوتسال روزنامه کردم و آن هم این تیتر بود” حملاتی که یک روزنامه به من کرده، روزنامه کیهان به اسرائیل نکرده است!”
بهترین و بدترین خبری که مخابره کردید؟
طبیعتا بهترین خبرها، خبرهای قهرمانیها و موفقیتهای تیمهای ملی است و خبر سومی در جام جهانی ۲۰۱۶ بسیار لذتبخش بود. مخابره خبر ناکامیها هم تا مدتها ذهنم را درگیر میکند اما بدترین خبرهایی که اخیرا زدم و واقعا با حرص و جوش زیاد در مورد آنها مطلب نوشتم بازی تیم ملی فوتسال ایران مقابل فرانسه در جام جهانی ۲۰۲۴ و بازی تیم بانوان ایران مقابل ویتنام در جام ملت های آسیا ۲۰۲۵ بود.
تا حالا تیتر یا خبری از کسی زدی که پشیمون شده باشی.
در این ۲۰ سالی که کار کردم هزاران مطلب و خبر زدم که شاید برخی ها اشتباه بوده است. ضمن اینکه از همه کسانی که به نحوی از خبری که درباره آنها زدم رنجیده شدهاند عذرخواهی میکنم، تاکید دارم که سعی کردم شرافت کاری را زیر سوال نبرم و اگر هم چیزی مخابره کردم که اشتباه بوده دلیلش این است که یا منبع خبر درست نبوده یا در آن لحظه تصمیم اشتباهی گرفتم اما اینکه خبر خیلی خاصی باشد که پشیمان باشم نه.
تا حالا تیتر یا خبری زدی که غیر منصفانه باشه؟
در جواب سوال بالا هم گفتم که در کار ما پیش میآید. به خصوص مطالب انتقادی که سلیقهای است و شاید از دید برخیها غیرمنصفانه باشد اما در انتقادات به خصوص مسائل ملی هیچ چیز جز انصاف را رعایت نکردم و بعضا دوستانم را هم بابت این انتقادات رنجاندهام. ضمن اینکه گاهی استنباطی که خبرنگار از یک خبر دارد با برداشت طرف مقابل متفاوت است و وقتی برداشت آنها را میشنوم متعجب می شوم که مثلا از یک خبر ساده چه برداشتهایی که نکردهاند.
چه توصیهای برای نسل جدیدی که میخوان وارد دنیای خبرنگاری ورزشی بشن دارید؟
به خصوص در حوزه فوتسال، خبرنگاران زیادی بودند که آمدند و رفتند چون فوتسال نه بعد رسانهای قوی دارد نه بعد مالی خوب. معدود کسانی که در این حوزه ماندند عاشق فوتسال هستند. من بیشتر مواقع لحظههای استراحت و حتی درکنار خانواده بودن را برای فوتسال و اخبار فوتسال از دست دادم. توصیهام این است که برای ماندگاری در فوتسال، ورزش و البته هر حوزه خبری دیگر باید عاشق آن کار باشید. وقتی عشق باشد تخصص، احترام، کار قوی، اقبال عمومی و شاید هم پول با خودش بیاورد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰