کد خبر : 206209
تاریخ انتشار : پنجشنبه 8 مهر 1400 - 21:26
-

خسوس در گفتگوی اختصاصی با Fut5al:

غفلت ایران از پاورپلی خلاقانه، کار را به پاورپلی اجباری کشاند/ تیم‌ملی از نبود چپ‌پای تخصصی ضربه خورد/ جوان نبودن تیم در انگیزه تاثیرگذار بود/ مربی ایرانی با فلسفه روز دنیا، ایده‌آل تیم‌ملی است

غفلت ایران از پاورپلی خلاقانه، کار را به پاورپلی اجباری کشاند/ تیم‌ملی از نبود چپ‌پای تخصصی ضربه خورد/ جوان نبودن تیم در انگیزه تاثیرگذار بود/ مربی ایرانی با فلسفه روز دنیا، ایده‌آل تیم‌ملی است

سرمربی سابق تیم ملی فوتسال ایران در جام جهانی مورد بحث و بررسی قرار داد.

به گزارش پایگاه خبری فوتسال ایران، خسوس کاندلاس سرمربی اسپانیایی اسبق تیم‌ملی فوتبال ایران پس از حذف ایران از رقابت‌های جام‌جهانی۲۰۲۱ لیتوانی در گفتگوی اختصاصی با Fut5al به بررسی و تحلیل علل ناکامی ایران در این رقابت‌ها پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

*سه عامل مهم در شکست ایران مقابل قزاقستان

در رابطه با این مسئله که چرا ایران مقابل قزاقستان شکست خورد به نظرم سه عامل مهم در این جور بازی‌ها نقش دارد که عامل اول کنترل هیجانات هست که متاسفانه ایران در حفظ تمرکزش موفق نبود و در کنترل هیجانات هم همینطور ظاهر شد و تمرکزش را از دست داد خصوصاً اینکه به نظرم تعویض‌ها تعویض‌های مناسبی نبود. عامل دوم میزان شدت و جنگندگی در بازی بود؛ به نظرم ایران بیشتر از اینکه با تفکر  پیروزی قطعی پا به میدان بگذارد با ترس از اینکه آیا می‌توانند پیروز شوند یا نه پا به زمین گذاشت و صدالبته شیوه بازی کردن قزاقستان نوعی بود که اجازه نداد تا ایران نبض بازی را در دستش بگیرد. عامل سوم هم استراتژی‌ها و حرکات تاکتیکی تیم ایران بود که به نظر من واقعاً چالش بزرگ این است که شما بتوانید در کل یک تورنمنت در یک حد بالا و با یک کیفیت بالا حرکات تاکتیکی را حفظ کنید که ایران مقابل قزاقستان از آن بی‌بهره بود.

*ابتکار استفاده از پاورپلی مقابل قزاقستان فراموش شد

به نظرم ایران می‌توانست در شرایط بهتری از بازی ۵نفره استفاده کنند. ایران دیر به فکر استفاده از بازی پاورپلی افتاد. شخصاً سعی کردم در زمان حضور در تیم‌ملی در پنج حالت مختلف از بازی پاورپلی یا ۵ نفره را استفاده کنم تا تیم حریف را دچار شک کنم این یکی از راه‌های بدست گرفتن ابتکار در بازی است که ایران از آن غافل بود؛ آن هم در برابر تیمی که به محض صاحب توپ شدن مدام از گلر خود به عنوان بازیکن پنجم استفاده می‌کرد. ایران وقتی به فکر پاورپلی افتاد که کار از کار گذشته بود و مجبور بود اینگونه بازی کند. ایران از پاورپلی خلاقانه استفاده نکرد و در نهایت اجبارا بخاطر عقب افتادن از حریف به آن روی آورد که کارساز نشد.

*جوانگرایی هر سه سال یکبار

در رابطه با بحث جوانگرایی به نظرم پروسه جوانگرایی باید هر سه سال یکبار انجام شود به طور کلی اگر ایران از  بازیکنان جوان‌تری استفاده می‌کرد هم از لحاظ فیزیکی شرایط مناسب‌تری در جام‌جهانی داشت و هم از نظر ذهنی، انگیزه بالاتری در تیم پیدا می‌کرد.
بازیکنانی چون علیرضا رفیعی‌پور و محمد شجری می‌توانستند کمک زیادی به ایران بکنند. جوانگرایی قطعاً پروسه دشواری است و من نمی‌توانم در این مورد نظری صریح‌تر بدهم چون سالهاست که در ایران نیستم اما به هر حال این اتفاق باید می‌افتاد که البته در آن شرایط هم تیم‌ملی نیاز به آماده‌سازی بالایی داشت. جوانگرایی باید با هماهنگی توام شود و زمان مناسب برای هماهنگ شدن می‌خواهد. ایران برای جوانگرایی احتیاج به زمان خواهد داشت و نباید فرصت مورد نیاز آن را فراموش کرد.

*گلرهای ایران باید آموزش بازی با پا ببینند

اگر بخواهم از پست دروازه‌بان شروع کنم باید به تحولی که در فوتسال دنیا اتفاق افتاده اشاره کنم که اکنون اکثر دروازه‌بان‌ها بازی با پای خوبی دارند و عملا در بازی ۵نفره شرکت می‌کنند. نمونه‌اش تیم‌های قزاقستان، برزیل پرتغال و آرژانتین بود. به نظرم در این رابطه ایران باید تمرین بیشتری انجام دهد. گلرهای ایرانی باید در این خصوص آموزش‌های بیشتری ببینند.

*فقر چپ‌پای تخصصی در فلنک و راس تیم‌ملی ایران

در رابطه با بحث فلنک‌ها با توجه به این نکته که در شرایط بازی برای بهترین پاسخ‌ها در فضا و زمان مناسب، به نظرم نیاز مبرم به وجود یک بازیکن چپ پا در تیم‌ملی احساس می‌شد. همیشه این اعتقاد را داشتم که تیم‌ملی جای بازیکنان فردگرا نیست بلکه جای بازیکنانی است که می‌توانند در قالب تیمی کمک بیشتری بکنند به نظرم چه در فاز دفاع و چه در فاز حمله نیاز به بازیکن چپ پا داشتیم.
متاسفانه در تیم‌ملی در رابطه با راس‌ها به نظرم ما بازیکنان خوبی داشتیم و پستی که شاید به نوعی تخصصی‌ترین پست در فوتسال دنیا باشد ولی شاید راس‌های جوان ما کمی کم‌تجربه بودند. به هر حال نیاز اصلی که ایران به آن داشت بازی‌های تدارکاتی با تیم‌های قوی‌تر از خودش بود تا از آن طریق بتوانند به آن بتوانند نقاط ضعف و قوت چنین نفراتی را شناسایی کنند.

*راه حل خسوس برای رویکرد جدید در فوتسال ایران و انتخاب سرمربی تیم‌ملی

در رابطه با مشکل فعلی به نظرم مهمترین راه‌حل توجه به دو نکته است؛ نکته اول استفاده از مربیان خوب در رده‌های پایه و دوم توجه به فوتسال محلات در مسابقاتی چون مسابقات رایج جام رمضان و … است که عامل اصلی پرورش بازیکنان خلاق است. بحث اینکه ما به چه فلسفه و سبک مربیگری نیاز داریم به نظرم مهم‌تر از آوردن یک مربی خارجی برای تیم‌ملی است. بحث استفاده از مدرسان خارجی از کشورهایی صاحب سبک فوتسال است برای آموزش مربیان داخلی بسیار مهم و حیاتی است. در کل به نظرم در ایران مربی‌های داخلی توانمندی‌های زیادی دارند ولی نکته مهم، آشنا شدن آنها با تفکرات مختلف و فلسفه‌های مختلف مربیگری دنیا است. در حال حاضر به نظر من آقای علی تارقلی‌زاده در قسمت آموزش آسیا فعالیت‌های بسیار خوبی را انجام می‌دهد و اگر استفاده از مدرسان خارجی و استفاده و حضور مربیان و مدرسان اول دنیا صورت گیرد، به نظرم در کنار کار مربیان ایرانی می‌تواند بسیار مثمرثمر باشد.

*تفکر تعویض‌های تیم‌ملی ایران اشکال داشت

به نظرم مشکل اصلی ایران و شاید خیلی از تیم‌های دیگر تعویض کردن بازیکنان بود اینکه سعی بکنیم مربی دموکرات باشیم به نظرم زیاد مناسب نیست. مربی، بیشتر باید تعویض‌هایش را بر اساس نیاز و شرایط بازی انجام دهد به نظر من نقطه قوت تیم‌هایی مثل پرتغال و آرژانتین دقیقاً همین نکته است.
به عنوان مثال شما می‌بینید که بازیکن بزرگی مثل ریکاردینیو تنها در زمانی که به او احساس نیاز می‌شود وارد زمین می‌شود در مورد آرژانتین هم همین‌طور است. به نظرم همین عامل عامل موفقیت آرژانتین مقابل برزیل بود. به این دلیل که شاید یک بازیکن از لحاظ جسمانی و از لحاظ تمرکزی در شرایط مناسبی نباشد. اگر صرفا بخواهیم تعداد خاصی از بازیکنان را در یک دیدار بدون در نظر گرفتن نیاز تمرکزی و بدون در نظر گرفتن شرایط روانشناسی و آمادگی بازی دهیم به نظرم اشتباه است. به نظر من کادرفنی ایران در کنار استفاده از بازیکنان بزرگی چون حسن‌زاده، جاوید، توکلی و … می‌توانست به رفیعی‌پور و حتی شجری فرصت بیشتر و بهتری برای بازی بدهد‌. آنها می‌توانستند به ما کمک کنند همانطور که دیدیم بازیکن جوانی چون اولادقباد چگونه به ما کمک کرد. اما تعویض‌های ایران ایراد داشت. یکی از عوامل شکست تیم‌ملی اسپانیا نیز همین عامل بود در تیم‌ملی اسپانیا مربی سعی می‌کرد به تمامی بازیکنان و یا بازیکنانی که بیشتر مورد نظرش بود با یک ریتم بازی دهد. در حقیقت مربی اسپانیا به نوعی مربی دموکرات بود.

ترجمه و مصاحبه: فرحان قضبان

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.